«روباه چیزهای زیادی میداند، جوجه تیغی اما فقط یک چیز میداند، یک چیز خیلی مهم!» (آرکیلوکوس)
تقدیر(!)/ تماشای این فیلم شما را به مرز جنون میرساند!
میتونم به جرأت بگم فیلم تقدیر«predestination» عجیب ترین فیلمیه که تا به امروز دیدم، فیلمی سرشار از گره های ریز و درشت و ماجراهای پیچیده و رازآلود که بهتون قول میدم حتی اگر از آی کیو و گیرایی انیشتین! هم بهره مند باشید باز هم نمیتونید تیتراژ پایانی فیلم رو با یک دهان بسته و یک ذهن فارغ از هرگونه ابهام تماشا کنید! باید قبل از هرگونه توضیح بیشتر اینو بدونید که قطعا با یکبار دیدن این فیلم فقط بیست درصد از محتوای داستانی اون رو متوجه میشید!!!
تجربه ی شخصی من از تماشای فیلم:
تجربه ی شخصی من درمورد تماشای این فیلم فقط در دو کلمه توصیف میشه: جنون محض!
وقتی فیلم تموم شد نمیدونستم باید چه واکنشی نشون بدم! باید بخندم، باید گریه کنم یا باید ساعت های زیادی ذهنمو درگیر این موضوع کنم که واقعا سینما چقدر زیباست!
با این که این فیلم با بودجه ی نسبتا کمی ساخته شده و توی فیلم از جلوه های ویژه ی عجیب و غریب خبری نیست اما با این وجود«تقدیر» یک نمونه ی کامل از فیلمهای علمی تخیلی و یک فیلم به یادماندنی در زمره ی فیلم های«سفر در زمان» محسوب میشه.
باید اعتراف کنم حتی خود من که یکی از مخالفین! و دشمنان سرسخت فیلم های علمی تخیلی محسوب میشم و به شخصه ساخت این جور فیلم ها رو فقط صرف هزینه ی بی مورد برای ساخت موضوعات بی معنا و مفهوم میدونم با دیدن این فیلم متوجه شدم باید کمی از مواضع سرسخت خودم عقب نشینی کنم!
نقد فیلم توسط جیمز براردینلی (بدون اسپویل!):
تجربه ی«تقدير/Predestination» مصداقی از فيلمهای معروف به «زير و رو کن» است. به عنوان يک فيلم علمی تخيلی کم بودجه، «تقدير» خيلی خوب انتظارات مخاطبش در خصوص دامنه توجه و سطح تمرکز را برآورده میکند. اين که فيلمنامه منطقی و قابل قبول است يا مثل پنيرهای سوئيسی پر از چاله و چوله است به درک بيننده از سفر در زمان و حلقه های علّيت بستگی دارد. روايت داستان کاملاً به يک پارادوکس پيچيده و لذت فرد از تماشای «تقدير» به حل اين معما قبل از اين که کارگردان عمداً پرده از آنچه در حال رخ دادن است بردارد- اتفاقی که در يک يا دو دقيقه آخر میافتد- بستگی دارد.
«تقدير» برای جماعت انديشمند در قالب علمی تخيلی تعريف می شود. تقدير را نه میتوان فيلمی اکشن محور قلمداد کرد و نبايد آن را با يک کار بلاک باستر اشتباهی گرفت.
خط داستانی فيلم حول شخصيتها شکل گرفته و به تدريج باز میشود. فيلم فاقد سکانسهای جلوه هاي ويژه عظيم است. «تقدير» فيلم ايده ها است؛ فرقی هم نمیکند که اين قضيه را قبول داشته باشيد يا نه. «تقدير» برای آنهایی که تصميم گرفتهاند با برادران اسپيريگ (که قبلاً فيلم خون آشامی «روزشکن ها/DayBreakers» را ساختهاند) به سواری بروند صحنه های هيجان انگيز متعددی را رقم میزند که هر کدام در چارچوب کلی داستان خيلی خوب و منطقی از آب در آمدهاند.
برادران اسپيريگ از داستان کوتاه رابرت هينلين (۱۹۵۹) به عنوان پايه فيلمنامه «تقدير» استفاده کردهاند. فيلم مؤمنانه از جنبه های سفر در زمان استفاده میکند، بنابراين نمیتوان گيرایی اين جنبه ها را به پای فيلمسازها نوشت. با افزودن المان کارآگاهی مربوط به تروريستی که در زمان سفر می کند و به «فيزل بُمبر» معروف است به داستان اصلی، آن را طولانیتر کردهاند. به دليل اين که «تقدير» به شدت به داستان هينلين به نام «همه شما زامبیها» وفادار است، چشم انداز ديگری از جهان در نيمه دوم قرن بيستم ترسيم می شود. از نظر هينلينی که داستان را در سال ۱۹۵۹ نوشته دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ ميلادی به مراتب پيشرفته تر از آنچه واقعاً بودهاند به نظر میرسيدند. برادران اسپيريگ تصميم گرفتهاند که تاريخها را تغيير ندهند تا ما با نسخه داستانی شده ای از اواخر قرن بيستم مواجه شويم.
صحبت درباره داستان بدون لو دادن نکات مهم آن خيلی سخت است. لذا به اين بسنده میکنم که قهرمان بدون نام داستان، با بازی اتان هاوک، مأمور ويژه جایی به نام «هيئت موقتی» است. وظيفه او سفر در زمان با استفاده از ماشين زمانی است که ما را به ياد کيس ويولن میاندازد. او برای انجام مأموريتهايش به سالهای مختلفی ۱۹۴۵، ۱۹۶۳-۶۴، ۱۹۷۰ و ۱۹۷۵ سفر میکند تا بتواند ردپای تروريستی خطرناک و فراری را بگيرد. او در اين مسير، که اغلب به شکل يک متصدی بار ظاهر میشود، با فردی (با بازی سارا اسنوک) مواجه میشود که داستان بسيار جالبی دارد.
عنوان «تقدير» با درونمايه مرکزی فيلم عجين است. مفهوم آزادی اراده برای افرادی که خود را در زمان محدود میکنند اغلب محلی از اعراب ندارد. اما برای فردی که خارج از مرزهای زمانی زندگی میکند، دغدغه های تغيير آينده قابل اغماض نيستند.
اما به واقع زمان مؤلفه ای سيال است يا ايستا؟ آيا اتفاقات، از قبل تعيين شدهاند و قابل تغيير نيستند؟ آيا تمام لحظات گيتی از قبل مقدر شدهاند؟ اينها پرسشهای اساسی هستند که مطرح میشوند اما لزوماً فيلمنامه برادران اسپيريگ پاسخی به آنها نمیدهد. آنها نمیتوانند اين موضوع را در حد فهم دسته ای از مخاطبان پايين بياورند.
اتان هاوک مثل هميشه نقش محدودش را، که بيشتر به قدرت آن اهميت میدهد تا به اجرايش، به خوبی ايفا میکند. در فيلم صحنههایی وجود دارند که هاوک به نقش مکمل داستان سارا اسنوک تبديل میشود. در واقع، به دليل دامنه مورد نياز شخصيت اسنوک، او بايد برتر و غالب باشد. سابقه کاری اسنوک ترکيبی از فيلمهای سينمایی و کارهای تلويزيونی است اما هيچ يک از کارهای قبلی او تا اين حد پرزحمت نبوده است. اسنوک مسير زيادی را برای افزودن المان انسانی به آنچه ممکن بود – در غير اين صورت- داستانی سرد و حساب شده باشد طی میکند.
متأسفانه بايد بگويم که فيلم برای جلب مخاطب عام بيش از حد پيچيده و هوشمندانه است. اين فيلم میتواند مورد علاقه قشر متفکر جامعه قرار بگيرد. اگر «تقدير» مشکلی داشته باشد، آن مشکل مربوط به مدت زمانش است؛ تا نيم ساعت ديگر را میشد به اين کار اضافه کرد. تخصيص تنها يک ساعت و نيم به اين فيلم، «تقدير» را به اثری بی بنيه تبديل کرده است.
با اين حال، عليرغم اين اشکالات، «تقدير» هرچه نباشد اما جاهطلبانه است. از فرصتها به خوبی استفاده میکند و در آخر مخاطب حواس جمع را خوشحال میکند.
فيلمهای علمی تخيلی اغلب با درونمايه فضا سر و کار دارند. [اما] فيلمهایی مانند «تقدير» که به موضوعات ديگر ربط دارند اغلب به حاشيه رانده میشوند. از منظر فروش، «تقدير» نيز از معضل فوق رنج خواهد برد. اما برای افرادی که قدر اين نوع داستان گویی را میدانند، اطلاع از وجود اين فيلم دليل کافی برای تماشايش است.
تقدیر به دلیل همزمانی اکران با فیلم بین ستاره ای کریستوفر نولان و چند فیلم شاخص دیگر نتوانست فروش خوبی را در گیشه ثبت کند اما یقینا این دلیلی بر بی ارزش بودن فیلم نیست!
منبع: سایت نقد فارسی
فک کنم اگه قرار باشه لیستی از عجیب و غریب ترین فیلم های تاریخ سینما تهیه کنیم بدون شک فیلم«تقدیر» با این حد از پیچیدگی داستانی و روانشناختی جایی در بین بالانشین های لیست برای خودش دست و پا میکنه.
چند توصیه ی خودمونی قبل از تماشای فیلم! :
1_قطعا این فیلم هم مثل هر فیلم دیگه ای عاری از هرگونه ایراد ساختاری و داستانی نیست ولی جوجه تیغی! این قول رو بهتون میده که هیچوقت از دیدن این فیلم پشیمون نمیشید و درعوض میتونید چیزهای زیادی ازش یاد بگیرید.
2_مبادا این توضیحاتی که درمورد پیچیدگی داستانی و ساختاری این فیلم داده شد مانع از این بشه که لذت تماشای یه فیلم علمی تخیلی همه چیز تمام رو از دست بدید.
3_اگر با یکبار دیدن این فیلم چیز زیادی دستگیرتون نشد تماشای این فیلم برای بار دوم رو فراموش نکنید چون قطعا دفعه ی دوم چیزهای خیلی بیشتری از اون متوجه خواهید شد.
ختم کلام:
اگر یه فیلم بین حرفه ای هستید و عاشق دیدن فیلم های علمی تخیلی و معناگرا هم هستید و تو این روزای بی حس و حال دنبال یه سرگرمی سالم و تفکر انگیز میگردید به هیچ وجه «تقدیر» رو از دست ندید!
دیالوگ ماندگار فیلم:
_متصدی بار(اتان هاوک): خب دیگه چی می خوای؟جان: چیزی که همه می خوان.
متصدی بار: عشق؟
جان: گور بابای عشق. یه هدف!
دیالوگ پرتکرار فیلم:
_اگه اون کسی که آینده ات رو داغون کرده، اگه اون شخص رو بیارم پیشت، حاضری بهش شلیک کنی؟
تریلر فیلم تقدیر (predestination) :
پن۱: خوشحال میشم اگه درصورت تماشای فیلم نظرات خودتون رو درمورد فیلم در میان بذارید و عنوان کنید که فیلم ارزش دیدن داشت یا نه؟!
پن۲: درصورت استقبال شما و بشرط حیات هرچند وقت یکبار از فیلم های منحصر به فرد و خاصی که علیرغم فیلمنامه و ساختار تماشاگرپسندی که داشتند به دلایل مختلف کمتر دیده شده اند براتون می نویسم.
یا حق
مطلب قبلیم:
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد فیلم درخت گلابی وحشی| ساخته نوری بیلگه جیلان
مطلبی دیگر از این انتشارات
درباره فیلم «آخرین قلعه» (The Last Castle)
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد فیلم پلتفرم Platform 2019