"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت: finsoph.ir
همراه با "تاریک ترین ساعت" در بریتانیا
پرده اول: نویل چمبرلین در فرودگاه، درحالی که تکه کاغذی را مانند دوک ها در هوا تکان میدهد و ادعا می کند مهم ترین قرارداد صلح تاریخ بریتانیا را در دستانش دارد رو به حضار می گوید خطر هیتلر از انگلستان دور است. آنقدر برای گفتن این جملات عجله دارد که حتی حاضر نیست ثانیه ای آن را به تاخیر بیندازد در فرودگاه در بین مردم مشتاق و وحشت زده از حکومت های فاشیست بوجود آمده به لطف فشارهای اقتصادی سهمگین انگلستان و فرانسه، سخنرانی میکند، کلمات را آهسته اما محکم میگوید. میخواهد این لحظه را حماسی تر از همیشه برای مردم تصویر کند.
پرده دوم: دو سال بعد نویل چمبرلین، درحالیکه عرق سرد بر پیشانی اش نقش بسته در حال شنیدن سخنان سخنگوی حزب مخالف است که او را مورد شدید ترین اتهامات قرار می دهد و از مجلس خواهان عزل وی است.
فیلم تاریک ترین ساعت از پرده دوم آغاز می شود، جایی که نماینده های مجلس در حالی عتاب به چمبرلین هستند تا او را مجبور به استعفا کنند یا اینکه خود او را عزل کنند. چمبرلین شخصیتی به اصطلاح صلح طلب بود و معاهده ی ترک مخاصمه ای که با هیتلر امضا کرده بود به قول خودش سایه ی جنگ را از سر بریتانیا و مستعمراتش دور کرده بود. اما کدام دیکتاتوری تا به امروز به معاهداتش عمل کرده است؟ از ناپلئون و تزار، تا هیتلر و استالین تا بوش و ترامپ، تمام دیکتاتورهای تاریخ در یک چیز مشترک بوده اند و آن هم عدم وفاداری به عهد و پیمان است. البته چمبرلین در بریتانیا مشهور و محبوب شد. اما چرچیل افراطی! و جنگ طلب! با نوشتن دو کتاب و متهم کردن چمبرلین به سهل انگاری در آماده شدن بریتانیا برای جنگ محبوبیت وی را تحت الشعاع قرار داد.
بعد از انتخاب چرچیل کابینه ی جنگ در بریتانیا به دو دسته تقسیم شد. یک دسته موافق صلح و مذاکره با خونخوار ترین جلاد تاریخ، کسی که نسل کشی های عظیمی را در کشورهای مختلف اروپا به راه انداخته بود و دیگری مقاومت و پایداری در مقابل این رژیم سفاک حتی به قیمت کشته شدن تمام آنها و نابودی تمام بریتانیا. آن هم در زمانی که تقریبا تمام نیروهای متفقین در دانکرک گرفتار شده بودند و هر لحظه احتمال داشت که هیتلر با یک بمباران وحشتناک نیم میلیون نفر را در یک روز قتل عام کند.
تمام اتفاقات فیلم تاریک ترین ساعت حول همین کش و قوس بین دو حزب و دو نگرش بود، بین سازش و چالش. چالش هزینه داشت، هزینه ی گزافی هم داشت. احتمالا افراد زیادی از جوانان انگلیسی کشته می شدند، احتمالا بسیاری از زیر ساخت های کشور نابود می شد. اما سازش هم هزینه داشت هزینه ای در حد مستعمره شدن انگلستان زیر یوغ دیکتاتوری مثل هیتلر. دنیایی را تصور کنید که هیتلر آن را اداره می کند.
در این فیلم البته چهره ای متفاوت از چرچیل را مشاهده میکنیم. مردی با اعتماد به نفس پایین، ناتوان در ادای کلمات، ترسو و با شک و تردید های انسانی کسی که هنوز به خاطر نبرد گالیپولی و کشته شدن چند ده هزار سرباز تحت نظرش در جنگی که نه لزومی داشت و نه عایدی همواره مورد شماتت قرار میگرفت. البته شاید این تصویر بیشتر از آنکه واقعی باشد حاصل تکنیک های سینمایی برای جذب مخاطب باشد اما چیزی که مشخص است این است که چرچیل، چه یک جنایتکار جنگی(نسل کشی بعد از جنگ جهانی اول در ایران)، چه یک استراتژیست شکست خورده ی جنگی، چه یک نابغه ی سیاست مدار، چه یک دیپلمات کارکشته و چه یک جنگ طلب افراطی. هرچه بود تنها هدفش کمک به مردمش و کشورش بود.
فیلم تاریک ترین ساعت نشان دهنده ی نبرد همیشگی بین صلح طلبان و جنگ طلبان است و نشان میدهد که هر دو رویکرد اشتباه است. نه صلح طلبی مطلق باعث دوام صلح می شود و نه جنگ طلبی باعث پیشرفت کشور. بلکه باید در عین تلاش برای حفظ صلح برای جنگ نیز آماده شد.
جرج واشنگتن میگوید:« آماده بودن مداوم برای جنگ، یکی از موثرترین ابزار حفظ صلح است»
پس خیالی باطل است که تصور کنیم با صلح طلبی و تسلیم محض در مقابل دشمنان می توان به صلح دست پیدا کرد آن هم در دنیایی که همواره ضعیف پایمال است.
فیلم تاریک ترین ساعت اگرچه فیلم درجه یکی نیست و حتی به عنوان یک فیلم تاریخی مانند اکثر فیلم های تاریخی، صادق هم نیست اما از دید ایدئولوژیک، حرف های نسبتا درستی میزند. با دیدن این فیلم مسلما دید شما به تحولات پیرامونتان تغییر میکند.
نوشته ی قبلی:
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا تمدن غرب به مری پاپینز نیاز دارد؟-نقد فیلم مری پاپینز
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد سینمایی آخرین تولد
مطلبی دیگر از این انتشارات
خفه شو و لذت ببر!