عکاس و فیزیوتراپیست؛ مدرس عکاسی | علاقهمند به نگارش نقد سینمایی، برگزاری رویدادهای هنری و تولید محتوای آنلاین | کانال تلگرام: closeup_melody@ | وبسایت: photographymohseni.ir
نقد فیلم prisoners ( زندانی ها ) - برای بدترینها آماده شو!
سلام دوستان عزیز؛ امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشید.
امروز با مقاله تحلیل، نقد و بررسی فیلم prisoners همراهتان هستم و میخواهیم در کنار هم، به بررسی و تحلیل جزء به جزء این فیلم بپردازیم. امیدوارم مطالعه این نوشته بتواند در درک بهتر فیلم به شما کمک کند.
با من همراه باشید...
**تنها بخش پایانی نوشته، داستان فیلم را اسپویل میکند. پس اگر هنوز فیلم را ندیدید، فعلا با خیال راحت مطالعه کنید تا به هشدار اسپویل در اواخر مقاله برسیم**
فیلم prisoners، یکی از آثار شاخص با موضوع جنایی در دهه اخیر به شمار میآید. فیلمی که پس از مدتها توانست جانی تازه به فضای فیلمهای بی جان جنایی هالیوودی بدهد. فیلمی متفاوت، خوش ساخت و البته آزاردهنده و کوبنده!
مشخصات فیلم:
سال تولید: 2013
موضوع: جنایی / درام
کارگردان: دنیس ویلنوو
بازیگرهای مشهور: هیو جکمن - جیک جیلنهال - پاول دانو
مدت فیلم: 2:34
رده سنی: (17+) R برای صحنههای خشن و ناراحت کننده
خلاصه داستان: در روز عید شکرگزاری، خانواده چهار نفره کِلِر دوور (با بازی هیو جکمن) به خانه دوستشان میروند. آنجا پس از مدتی، متوجه میشوند دختران خردسالشان که برای بازی به بیرون از خانه رفته بودند، هنوز برنگشتهاند و گم شدند! کارآگاه لوکی (با بازی جیک جیلنهال) مسئول پرونده دختران گم شده میشود؛ اما...
نقد و بررسی فرم سینمایی زندانی ها
فیلمنامه:
فیلمنامهی Prisoners، بسیار قوی و اصولی نوشته شده. این فیلمنامه که از ساختار سه پردهای کلاسیک پیروی میکند، ریتم مناسبی دارد و در طول فیلم، ریتم نمیافتد. نقاط عطف و اگره افکنی فیلمنامه، با فصله ای درست و بهینه از یکدیگر قرار گرفتند تا به حفظ ریتم، کمک کنند. به همین دلیل، درست قبل از آنکه حوصله بینندگان از روند داستان سر برود، یک نقطهی هیجان انگیز و کوبنده سر میرسد تا بینندگان را غافلگیر کند.
همچنین یک نقطهی اوج ناامیدی خوب و فکرشده در مرز پرده دوم و سوم فیلمنامه قرار دارد تا با حل شدن آن، بینندگان همچنان بر صندلی خود میخکوب باشند و مشتاقانه منتظر رسیدن بخش پایانی فیلم بنشینند.
معمای جنایی داستان، برخلاف اکثر فیلمهای جنایی دیگر، به شکلی خلاقانه و عمیق طراحی شده. همچنین، فیلمنامه در زمینهی دیالوگها و شخصیت پردازی، عملکرد موفقیت آمیزی دارد و به ما اجازه میدهد از نزدیک همراه با کاراکترها در داستان سفر کنیم. همین موضوع باعث میشود روند تغییر خلق و خوی شخصیتهای داستان، باورپذیرتر به نظر برسد.
البته در پرده اول و ایجاد روند روتین برای کاراکترها، داستان به خوبی عمل نمیکند و جا برای بهتر شدن دارد؛ اما در مجموع میتوان فیلمنامه زندانی ها را از نقاط قوت آن دانست.
کارگردانی:
فیلم prisoners در زمینه فضاسازی، عملکرد بسیار خوبی دارد. این فضاسازی قوی، مدیون کارگردانیِ اصولی و فکر شدهی «دنیس ویلنوو» هست. کارگردان، میزانسن و دکوپاژها را با دقت تمام چیده تا حس و فضای موردنظر خود را به بهترین شکل، منتقل کند. ویلنوو به خوبی از مواردی مانند حرکات دوربین، چیدمان رنگها، موسیقی، افکتهای صوتی مناسب و... برای ایجاد اتمسفری مناسب فیلمنامه، بهره برده. در ادامه به چند مثال از عملکرد خوب کارگردان در زمینه فضاسازی اشاره میکنم:
- 1-در فیلم زندانی ها از اِلِمانهای محیطی مانند برف و باران، برای القای فضای خفقان و ترس استفاده شده. مثلا در صحنهای که کِلِر (هیو جکمن) به دنبال دخترها میگردد، باران و نورپردازی نیمه تاریک، سبب القای حس ترس و اضطراب میشود:
- 2-برای آنکه فضای فیلم، واقعگرایانهتر بهنظر برسد در بسیاری از لحظات، صدای محیط، به شکلی بلند و واضح در فیلم حس میشود و تقریبا هیچگاه در فضاهای باز، سکوت نداریم! همیشه صداهایی مانند صدای پرندگان، صدای باران، صدای حرکت برف پاک کن روی شیشه و... در فیلم حضور دارند. همین استفادهی زیاد و بلند از صدای آمبیانس (صدای محیط)، به شکلی ناخودآگاه، روی بیننده اثر میگذارد تا فیلم را واقعیتر درک کند.
- 3-نورپردازی فیلم prisoners در بسیاری از صحنهها، کمک بزرگی به ایجاد فضا و اتمسفر دلخواه کارگردان کرده. در قسمتهایی از فیلم، به درستی، از نورپردازی تاریک و غیرطبیعی استفاده شده. همین نورپردازی تاریک و سرد، به خوبی حس ترس و اضطراب را در بیننده بهوجود میآورد:
در تصویر زیر، پالت رنگ یکی از شاتهای فیلم که نورپردازی خلاقانهای دارد را میبینیم:
همین فضاسازی قوی باعث شده تا فیلم جوی آزاردهنده داشته باشد. این جو آزاردهنده و سنگین، بیننده را بهخوبی با خود همراه میکند و سبب همراهی بیشتر ما با فیلم میشود.
علاوه بر فضاسازی، ویلنوو در بستن درست زوایای دوربین و همچنین بازی گرفتن از بازیگرها، علمکرد بسیار مناسبی دارد که در ادامهی مقاله، دربارهشان صحبت میکنیم.
البته کارگردانی فیلم، ایراداتی جزئی دارد؛ مثلا در صحنه تعقیب و گریز باب و کارآگاه لوکی، کمی اغراق شده؛ یا مثلا در صحنه شکنجه الکس، ضربهها کمی مصنوعی هستند.
درنهایت، میتوان گفت فیلم زندانیان از کارگردانی بسیار خوبی برخورددار هست.
فیلمبرداری و تدوین:
فیلمبرداری فیلم Prisoners در مقایسه با فیلمهای جنایی دیگر، بافت خاص خود را دارد. مثلا، در این فیلم اصلا از تکنیک فیلمبرداری با دوربین روی دست استفاده نشده؛ حتی در صحنهها هیجان انگیز، دوربین، روی پایه قرار گرفته!
در فیلم، نحوه حرکات دوربین، زاویهبندیها و کاتهای تدوین، کاملا هدفمند اجرا شدند که نشاندهندهی هماهنگی بالای تیمهای کارگردانی، فیلمبرداری و تدوین هست. در این مورد چند مثال میزنم:
1-حرکات دوربین در فیلم، حس مورد نظر کارگردان را به خوبی منتقل میکنند. مثلا هنگامی که دخترها به بیرون خانه میروند، دوربین به آرامی به درختی نزدیک میشود. آن هم در حالی که صدای گوش خراش شیپور و صدای وهمآور سینتسایزر به گوش میرسد. ترکیب این موارد حس بدی را در بیننده ایجاد میکند و به ما درباره فاجعهای که در حال رخ دادن هست، هشدار میدهد:
2-زاویهبندیهای دوربین در فیلم زندانیان، به شکلی بسیار خلاقانه تنظیم شدهاند. به عنوان مثال به این سه شات و زاویهی دوربین دقت کنید (شاتها برای صحنه شروع شکنجه الکس هستند):
هنوز متوجه نشدید؟ در این صحنه، ما کِلِر را با زاویهی low angel (دید رو به بالا)، الکس را با زاویهیhigh angel (دید رو به پایین) و فرانکلین (پدر سیاهپوست) را با زاویهی eye angle (صاف) میبینیم. این زاویهبندیهای خلاقانه، چه حسی را به شما منتقل میکنند؟ دقیقا! زاویه دید از پایین به بالا برای کلر، سبب القای حس قدرت و مصمم بودن در او میشود. همچنین زاویه دید از بالا به پایین برای الکس، ضعف و آسیبپذیری او را نشان میدهد و در نهایت، زاویه دید صاف برای فرانکلین، او را نسبت به شرایط، خنثی و مردد نشان میدهد.
در اینجا، به وسیله تنظیم هنرمندانه زاویه دوربین، به شکلی ناخودآگاه موضع کاراکترها برای ما تثبیت میشود؛ قطعا چنین پدیدهای اتفاقی نیست و حاصل هنر و فکر کارگردان و تیم فیلمبرداری هست.
3-در صحنهای دیگر که باز هم مرتبط با الکس هست، به خوبی از دید آیینه استفاده شده و فوکوس دوربین، از دست خونین الکس، به چهرهی خشمگین کِلِر که از آیینهای کثیف نمایان است، تغییر میکند. چنین حرکاتی باعث کاهش یکنواختی فیلمبرداری و افزایش خلاقیت آن میشود:
علاوه بر فیلمبرداری، تدوین فیلم prisoners نیز به شکلی فنی و اصولی انجام شده و به فیلم تداوم میبخشد و بیننده را گیج نمیکند. برای اشاره به سطح بالای تدوین فیلم، یک مثال میزنم؛ به تصویر زیر دقت کنید:
همانطور که میبینید با وجود جابجایی و کات خوردن بین سه پلان متوالی که برای دو لوکیشن هستند، کماکان موقعیت نقطه اصلی نگاه مخاطب (همان دایره قرمز) حفظ میشود و حرکت نمیکند. شاید نتوانید اثر این موضوع را به خوبی درک کنید؛ اما مطمئن باشید اگر در چنین فیلمهایی که داستانی پیچیده و رازآلود دارند، مغز شما مشغول حرکت دادن نقطه تمرکز نگاهتان باشد، نمیتوانید از فیلم لذت ببرید و فیلم را به شکلی شلخته درک میکنید! با افزایش تمرکز نگاه، شما فرصت دارید تا با تمام تمرکز، بر روی داستان پیچیده فیلم دقت کنید.
به کمک این مثالها دیدیم که فیلمبرداری و تدوین فیلم، در سطح بسیاری بالایی صورت گرفته.
بازیگری:
تیم بازیگری فیلم بسیار قوی ظاهر شدند و شاهد بازیهایی طبیعی و باورپذیر از تمام اعضای اصلی گروه هستیم. همین عملکرد طبیعی بازیگران، سبب واقعگرایانهتر شدن فیلم شده و سطح کیفی فیلم را چند پله ارتقاع داده. در ادامه به چند مورد از بازیهای فوقالعاده بازیگران اشاره میکنم تا بهتر متوجه سطح بالای کار این گروه شوید:
در تصویر بالا، به حالات چهره و عملکرد طبیعی و واقعی بازیگرها دقت کنید. واضح است که بازیگرها به خوبی در نقش خود فرورفتهاند.
اما بدون شک، مهمترین و قویترین اعضای تیم بازیگری، هیو جکمن و جیک جیلنهال هستند. بدون عملکرد خیره کننده این دو بازیگر، جذابیت و کوبندگی بسیاری از صحنهها از بین میرود. هیو جکمن با آن فریادهای کوبنده، نگاههای عمیق و اشکهایش و جیک جیلنهال نیز با از کوره در رفتنها و پلک زدنهای عصبیاش ما را شگفتزده میکنند.
در ویدئوی زیر، قسمتی از عملکرد فوقالعاده هیو جکمن را میبینیم. فریادهایش به قدری اثرگذار هستند که میتوان چندین و چند بار، پشت سر هم، این قسمت را دید و از هنر بازیگری او لذت برد:
در این ویدئو، عملکرد تحسین برانگیز جیک جیلنهال در قسمتی از فیلم را میبینیم:
کاراکتر جیک جیلنهال در این فیلم، تیک عصبی پلک زدن دارد. او این حرکت را آنقدر طبیعی اجرا کرده که انگار واقعا تیک عصبی دارد! همین پلک زدنها، در شخصیت پردازی کاراکتر کارآگاه لوکی، نقش بازی میکند و به ما شخصیتی باهوش و البته عصبی معرفی میکند.
در ادامه ویدئوی جالب دیگری قرار دادم که تمام پلک زدنهای عصبی جیک جیلنهال در این فیلم را کنار هم گذاشته. حتما تماشا کنید و از قدرت و تسلط بالای او در بازیگری، لذت ببرید:
درنهایت میتوان گفت فیلم prisoners تا حد زیادی به قدرت تیم بازیگریاش متکی است و مهمترین نقطه قوت فیلم، بازیگری قوی آن به شمار میآید. مشخصا کارگردان هم به خوبی از بازیگران، بازی گرفته و باعث شده سطح کیفی اجرای آنها نسبت به کارهای قبلی، چند درجه ارتقاء پیدا کند.
موسیقی متن:
موسیقی متن فیلم prisoners در مجموع عملکرد خوب و مناسبی دارد و در بسیاری از لحظات فیلم، حضورش را به خوبی حس میکنیم. ملودی اصلی موسیقی متن، حس غم و اضطراب را منتقل میکند و وقتی با صدای پس زمینه بم همراه میشود، حس ترس و وحشت ایجاد میکند.
اما آلبوم فیلم، از لحاظ ملودی، فقیر است؛ یعنی فقط یک ملودی اصلی برای آلبوم ساخته شده و همین موضوع، سبب تکراری شدن موسیقی فیلم میشود. به شکلی که در نیمه دوم، کارایی موسیقی متن فیلم، تا حدی کاهش مییابد.
**هشدار اسپویل: این قسمت از نوشته، داستان فیلم را لو میدهد. اگر فیلم را ندیدید از خواندن این بخش صرفنظر کنید و به مستقیما به بخش بعدی (جمعبندی) بروید**
موشکافی و توضیح داستان فیلم prisoners
وقتی کامنتهای نوشتههای مربوط به این فیلم را میخواندم متوجه شدم تعداد زیادی از بینندگان، داستان را به درستی درک نکردهاند یا در آن چند نقطه ابهام دارند. به همین دلیل تصمیم گرفتم در انتهای این نوشته یک دور داستان فیلم را به شکل کامل و واضح توضیح دهم و موشکافی کنم تا با خواندن آن، ابهامات احتمالی شما برطرف شود. پس اگر هنوز در درک داستان فیلم شک یا ابهام دارید، خواندن این قسمت میتواند برایتان مفید باشد:
داستان فیلم از این قرار هست: هالی جونز (پیرزنی که خود را زنعموی الکس معرفی کرد) و شوهرش (همان جسدی که در زیرزمین خانه کشیش پیدا شد) در گذشته خانوادهای مذهبی و معتقد بودند. اما فرزندشان میمیرد و این دو تصمیم میگیرند به خاطر این موضوع، از عالم و آدم انتقام بگیرند! این زوج قصد داشتند با دزدیدن کودکان و کشتن آنها با خدا وارد جنگ شوند تا والدین کودک، صبر و ایمانشان را از دست بدهند (درست مثل اتفاقی که برای کِلر افتاد). پس شروع کردند به کودک ربایی!
اما یک روز، شوهر هالی جونز، پیش کشیش میرود تا اعتراف کند؛ کشیش هم او را به قتل میرساند تا دیگر به این کار ادامه ندهد. پس آن جسدی که در زیرزمین خانهی کشیش دیدیم، در حقیقت شوهر هالی جونز بوده.
الکس (کسی که شکنجه شد) و باب (فردی که خودکشی کرد) قبلا توسط این دو دزدیده شده بودند. الکس در حقیقت پسر همان مادری بود که کارآگاه لوکی با او صحبت کرد. اما باب موفق به فرار شده بود.
حالا درمورد باب صحبت کنیم؛ همان فرد مرموزی که معلوم نبود دقیقا چه کار کرده! باب توسط پیرزن و شوهرش دزدیده شده بود و به شکلی از دستشان فرار کرد. ولی بر اثر خوردن یک داروی مخصوص (همان مایع درون بطری) حافظهاش پاک شد و نتوانست چیزی از آدمرباها به خاطر بیاورد و هویت زوج آدم ربا، مشخص نشد. اما همین ربوده شدن بر روی ذهناش تاثیر منفی گذاشت و او را دیوانه کرد. باب در حقیقت هیچکاری نکرده بود! فقط به دلیل مشکلات روانیاش تلاش کرد تا دزدی دخترها را شبیهسازی کند و با دزدیدن لباس بچهها از خانهشان، این کار را انجام داد. آن لنگه جورابی که پایین پنجره خانه کلر پیدا شد، شب دزدی، از دست باب افتاده بود. پس باب کاملا بیگناه و نخودی بود!
زوج آدم ربا، به بچهها یک کتاب هزارتو میداند تا حل کنند و اگر موفق به حل کردن همه آنها میشدند، رهایشان میکردند. ولی یکی از هزارتوها، غیرقابل حل بود! باب ارتباط خاصی با هزارتو و مار داشت؛ چون در دورهای که دزدیده شده بود، او را توسط هزارتو و مار شکنجه داده بودند! در قسمتی از فیلم، میفهمیم که شوهر هالی جونز، به مار علاقه زیادی داشته و احتمالا با مار بچهها را میترسانده. همین ترسیدن توسط مارها باعث عقب افتادگی الکس شده.
هنگامی که دخترها به خارج از خانه رفتند، سوار کاروان الکس شدند تا با او بازی کنند، اما هالی جونز، دخترها را میدزدد.
در انتها هم دختر سیاهپوست موفق به فرار از خانه پیرزن شد اما آنا در لحظه آخر به دام افتاد و نتوانست فرار کند. در بیمارستان، دختر سیاهپوست به هیو جکمن گفت: «تو اونجا بودی!». همین باعث شد هیو جکمن متوجه شود دخترها تمام این مدت در خانه هالی جونز بودند و او آدمربای داستان ماست!
آخر فیلم هم کارآگاه لوکی صدای سوت را شنید و قطعا کلر از مرگ نجات پیدا کرد.
این هم از توضیح و شفافسازی داستان فیلم! اگر هنوز هم در این مورد سوال یا ابهامی دارید، حتما در کامنتها مطرح کنید.
**از این قسمت به بعد، دیگر داستان فیلم اسپویل نمیشود و میتوانید با خیال راحت مطالعه کنید
جمعبندی:
فیلم prisoners در یک کلام، فیلمی است خوش ساخت و درگیر کننده. فیلمی که در زمینههای فنی حرف بسیاری برای گفتن دارد و با داستانی جالب و غافلگیر کننده، ما را با خود همراه میکند. این فیلم برای من، در کنار فیلمهای خاطرات قتل، هفت و رودخانه مرموز، از بهترین فیلمهای جنایی هست که دیدم.
نقاط قوت:
- فیلمنامه قوی با ایدهای جالب
- کارگردانی و فضاسازی حرفهای
- فیلمبرداری و تدوین فوقالعاده
- بازیگری شاهکار
نقاط ضعف:
- پرده اول فیلمنامه، میتوانست بهتر باشد
- چند ایراد کارگردانی جزئی
- موسیقی متن، فقر ریتم داشت
*نمره من به فیلم: در نهایت و با در نظر گرفتن تمام موارد بیان شده، به فیلم prisoners نمره 9/1 از 10 را اختصاص میدهم و تماشایش را به تمام دوستان عزیز پیشنهاد میکنم.
نویسنده: محمد محسنی
ممنون که وقت گذاشتید و تا اینجا همراهم بودید. امیدوارم خواندن این نوشته به شما دید بهتری نسبت به فیلم دادهباشد.
در این نقد و بررسی نخواستم وارد بررسی محتوا و مفهوم احتمالی فیلم شوم و این بخش را به خودتان میسپارم. اما خوشحال میشوم اگر درباره این سوال، در کامنتها با هم صحبت کنیم:
به نظر شما چرا اسم فیلم، زندانی ها بود؟
*البته اگر هر سوال یا صحبت دیگری در مورد فیلم دارید، حتما در کامنتها بیان کنید تا با هم دربارهاش گپ بزنیم!
و حتما اگر در مورد این نقد و بررسی فیلم زندانیان، نظر، انتقاد یا پیشنهادی دارید، حتما با بنده در میان بگذارید تا بتوانم در نقدهای بعدی، بهتر عمل کنم.
حسن ختام:
-شاد و سربلند باشید-
اگر به سینما علاقه دارید، احتمالا از این نوشتهها هم خوشتان میآید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
جای ترکشها تیر میکشد
مطلبی دیگر از این انتشارات
آموزش نقد فیلم (2): بر اساس روش جان فیسک
مطلبی دیگر از این انتشارات
تقدیر(!)/ تماشای این فیلم شما را به مرز جنون میرساند!