کوروش کبیر ۳؛ داستان زندگی کوروش کبیر

به پادکست رخ خوش اومدید. شما به سومین و آخرین قسمت از داستان زندگی به کورش هخامنش گوش می‌کنید. ما اینجا تاریخ رو مرور می‌کنیم تا با مرور تاریخ گذشته بتونیم فردای بهتری رو برای خودمون بسازیم. من امیر سودبخش هستم و تو پادکست رخ هر بار شما رو با داستان زندگی کسانی آشنا می‌کنم که بخشی از تاریخ رو رقم زدن.

سلام و درود به همراهان عزیز پادکست رخ. قبل از هرچیز می‌خواستم از همه‌ شما به خاطر استقبال بی‌نظیری که از پادکست رخ و بخصوص سریال سه قسمتی کوروش کبیر داشتید یه تشکر ویژه بکنم. ما در تیرماه سال ۱۴۰۰ هستیم و آمار پادکست رخ به ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دانلود و ۱۳۰ هزار دنبال‌کننده تازه فقط در نرم‌افزار کست باکس رسیده که بدون تعارف باید بگم از تمام اهداف و رویاهای منم فراتر بوده و من این همه رو مدیون حمایت تک تک شما هستم. دمتون گرم. سرتون سلامت.

تو قسمت اول به طور کلی از تمدن‌های باستان صحبت کردیم و اون‌ها رو معرفی کردیم تا رسیدیم به سلسله‌ هخامنشیان و پادشاهی پدر کوروش کمبوجیه. تو قسمت دوم از تولد کوروش تا اوج قدرت هخامنشیان در زمان کوروش را بررسی کردیم و از جنگ‌های بزرگ و سرنوشت‌سازی مثل جنگ با مادها و آژیدهاک، جنگ با لیدیه و کروزوس و جنگ با بابل و نبونعید صحبت کردیم و در آخر داستانمون در قسمت دوم رسیدیم به فتح بابل توسط کوروش.

https://virgool.io/rokhpodcast/%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%B2%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4-%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D9%87%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B4-vdwunt1alcbc
https://virgool.io/rokhpodcast/%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%B2%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4-%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D9%87%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B4-naieh8n3qnlh


حالا چیزی که قراره تو این قسمت بشنوید بیشتر اطلاعاتیه که به شخص کوروش مربوط میشه. قراره تو این قسمت به دور از تعصبات ملی با چهره‌ واقعی کوروش بیشتر آشنا بشیم و ببینیم کوروش چه مذهبی داشته؟ داستان منشورش چی بوده؟ همسر و فرزندانش کیا بودن؟ چطور کشته میشه و خیلی چیزای دیگه. پس بریم بشنویم اپیزود پایانی داستان زندگی کوروش کبیر از پادکست رخ.

با توجه به اینکه آخر اپیزود قبل رسیدیم به فتح بابل توسط کوروش بهتره از همین موضوع داستانمون شروع کنیم و اشاره‌ای داشته باشیم به روز هفت آبان روز کوروش. بریم ببینیم ارتباط روز کوروش با فتح بابل چیه؟ اولا که بعضی‌ها به اشتباه فکر می‌کنند روز هفت آبان روز تولد کوروشه که خب اینطور نیست. هفت آبان سالروز ورود کوروش به شهر بابله. کوروش در هفت آبان سال ۵۳۹ قبل از میلاد وارد بابل میشه.

حالا چطور ما امروز انقدر دقیق این تاریخ می‌دونیم؟ دلیلش اینه که بابلیان خوشبختانه برعکس کوروش اهل نوشتن و مستندسازی بودن و یک رویدادنامه و کتیبه‌ای هم از اون زمان باقی‌مونده به نام رویدادنامه‌ نبونعید. توش اومدن اتفاقاتی که مربوط به دوره پادشاهی نبونعید پادشاه بابل میشه رو ثبت کردند و خب ما هم می‌دونیم که پادشاهی نبونعید به دست کوروش به پایان می‌رسه و خوشبختانه در این کتیبه تقریبا به جزئیات به این موضوع اشاره شده. این که چطور بابل بدون خونریزی و مقاومت فتح شد؟ و کوروش بعد از ورود به بابل چه کارهایی انجام داده؟ و موضوعات دیگه. پس روز هفت آبان روز ورود کوروش به شهر بابله.

حالا چیزی که باعث تاسفه اینه که تو تقویم رسمی ایران تقویم رسمی، روز هفت آبان به نام روز کوروش نامگذاری نشده و مردم به طور غیر رسمی این روز را به نام روز بزرگداشت کوروش در نظر می‌گیرند و به جز این چند سال اخیر که اجازه برگزاری مراسم بزرگداشت کوروش داده نشده، در سال‌های قبل‌تر هر ساله مردم با حضور در پاسارگاد برای کوروش مراسم بزرگداشت می‌گرفتن. تقویم رسمی ایران رو که ورق بزنیم به انواع و اقسام روزها و مناسبت‌های مختلف برمی‌خوریم و اینکه چرا ما به طور رسمی روزی رو به عنوان روز بزرگداشت کوروش نداریم از اون علامت سوالای بزرگ و بدون پاسخه.

حتی اگه یادتون باشه سال ۸۹ هم یه بار روز هفت آبان منشور کوروش رو از موزه‌ انگلیس آوردن تهران. البته به دلیل مشکلات فنی اجازه بازدید عمومی تو اون روز داده نشد ولی منشور چند وقتی تهران موند و مردم ازش بازدید کردن. حالا که صحبت از منشور کوروش شد بریم سراغ این استوانه گلی معروف و ارزشمند و چند تا نکته‌ جالبم دربارش بگیم.

قبل از هر چیز شاید براتون جالب باشه که بدونید این استوانه‌ای که الان تو موزه‌ بریتانیا داره ازش نگهداری میشه ابعاد بزرگی نداره. طول و عرضش ۲۲ در ۱۰ سانتی‌متره که میشه مثلا اندازه‌ جعبه‌ دستمال کاغذی رومیزی. منشور کوروش کمتر از ۱۵۰ سال پیش توسط یک باستان‌شناس بریتانیایی پیدا میشه و کشف این منشور از مهمترین کشفیات دوران بوده. محلی که این استوانه پیدا میشه در عهد باستان نزدیک محل پرستشگاه مردوک خدای بابلیان بوده.

حالا این استوانه اونجا چی کار می‌کرده؟ ببینید اون زمان رسم بوده که کاهنان مردوک به تقلید از آشوری‌ها گزارشات اتفاق و جنگ‌های بزرگ رو روی یک لوح گلی می‌نوشتن و زیر معابد مربوط به خدای مردوک دفن می‌کردند تا پادشاهان و مردم آینده اونو پیدا کنند و در جریان اوضاع و احوال گذشتگان قرار بگیرند. کما اینکه خود کوروش هم در زمان خودش کتیبه‌ مربوط به آشوربانیپال را پیدا کرده بود و در جریان حمله‌ پادشاه آشور به شهر بابل قرار گرفته بود.

حالا ۱۵۰ سال پیش که این استوانه پیدا شد، خب بعد این همه سال شکسته و داغون شده بود و این قسمت‌هایی هم اصلا ازش نیست و نابود شده بود. باستان شناسان هم به سختی تونسته بودن فقط بعضی از خطاش رو بخونن و یا حدس بزنند که چی نوشته. تا اینکه تقریبا ۵۰ سال پیش یعنی ۱۰۰ سال بعد از پیدا شدن منشور کوروش تو یکی از دانشگاه‌های آمریکا یه باستان‌شناسی که داشت روی تکه‌ای کوچیک لوح گلی مربوط به بابلیان کار می‌کرد، متوجه شد که این قطعه احتمالا قسمتی از منشور یا همون استوانه مشهور کوروشه.

اندازه‌ این قطعه‌ دومی که پیدا شده بود، تقریبا اندازه یک کارت ملی بود. بعد که اومدن بررسی بیشتر انجام دادن دیدن بله خودشه. این تیکه یه قسمتی از منشور کوروشه. بعدشم دانشگاه آمریکا این قطعه رو به صورت قرضی دادش به موزه بریتانیا و اونجا چسبوندن در کنار قطعه اصلی و هنوزم اونجا داره ازش نگهداری میشه و البته کلا دو بار هم این منشور برای بازدید به ایران اومده. یه بار قبل از انقلاب و یک بار هم که گفتیم سال ۸۹.

روی منشور کوروش کلا ۴۵ خط به خط میخی نوشته شده که تقریبا ۲۵ خطش رو میشه کامل خوند. حالا این استوانه کی نوشته شده؟ متن استوانه به دو بخش تقسیم میشه. تو بخش اول درباره‌ خدایان قبلی بابلیان صحبت میشه. بعد درباره کارهای بد نبونعید پادشاه بابل و جستجوی مردوک بزرگترین خدای بابلیان برای پیدا کردن پادشاهی شایسته و انتخاب کوروش ادامه پیدا می‌کنه. این میشه ۲۰ خط از ۴۵ خط منشور که احتمالا یکی از کاتبان یا کاهنان بابلی اون رو نوشته و تو این بیست خط از کوروش به عنوان سوم شخص یاد میشه. این بخش اول.

تو بخش دوم منشور که طولانی‌تر هست مستقیم از زبان کوروش صحبت میشه و به معرفی کوروش و خاندانش و فتح بابل و کارهایی که در بابل کرده و آبادانی و آزادی که به مردم داده پرداخته میشه ولی نکته‌ تاسف‌بار اینه که خیلی از مواردی که امروز درباره‌ متن این استوانه تو صفحات مجازی و اینترنت دیده میشه خلاف واقعیته و اصلا در متن استوانه از این صحبت‌ها نبوده. حتی بعضی از هنرمندان عزیزمون هم که این متن با صدای زیبای خودشون خوندن متاسفانه نرفتن ببینن آیا متنی که دارن می‌خونن و واقعا کوروش نوشته یا غیر واقعی بوده.

مثلا گفته میشه که در منشور کوروش نوشته شده که تا روزی که زنده هستم دین کسان دیگر را محترم می‌شمارم و سلطنت خود را به کسی تحمیل نمی‌کنم و برده‌داری را ملغی می‌کنم و موارد دیگه که خب اینا اصلا در متن منشور کوروش نیست. شاید شما وقتی متن بخونید و در کنارش به خدماتی که کوروش داشته و تصمیماتی که گرفته اشراف داشته باشید، بعد به این نتیجه رسید که کورش دین کسان دیگر محترم می‌شمرده و سلطنتش به کسی تحمیل نمی‌کرد و با برده‌داری بوده ولی موضوع اینه که عین این عبارات در منشور کوروش نیست و خلاصه که هرکی جمله‌ قشنگ و پرطمطراق بوده وصلش کردن به منشور کوروش که خب واقعیت نداشته.

البته که خود متن اصلی منشور اینقدری جالب بوده و در نوع خودش و در زمان خودش اینقدری نو و منحصر به فرد بوده که اصلا نیازی نیست برای اعتبار بیشتر بهش چیزی اضافه کرد. تاکید می‌کنم که داریم راجع به بیش از ۲۵۰۰ سال پیش صحبت می‌کنیم. کوروش زمانی از آزادی مذاهب و ادیان صحبت می‌کنه و بهش عمل می‌کنه که دنیا شبیه بهشون سابقه نداشته و تا صدها سال بعد هم هیچ کسی در جایگاه پادشاهی کشور انقدر آزاده و روشنفکر نبوده.

استوانه کوروش به عنوان اولین منشور حقوق بشر شناخته میشه و سازمان ملل هم در سال ۱۹۷۱ ترجمه‌ متن اصلی اون رو به شش زبان رسمی منتشر می‌کنه و یک نسخه بدلی از منشور هم تو مقر سازمان ملل در نیویورک به صورت نمادین نگهداری میشه. همچنین موزه بریتانیا این سند را اولین بیانیه حقوق بشر نامگذاری کرده و بانکی مون دبیر کل سازمان ملل هم رسما از منشور کوروش به عنوان اولین بیانیه حقوق بشر یاد کرده و اون مایه‌ افتخار ایرانیان دونسته.

برای اینکه بیشتر با اندیشه‌های این بزرگ مرد آزاده تاریخ آشنا بشیم با هم بخشی از منشور کوروش اولین بیانیه حقوق بشر تاریخ جهان رو مرور می‌کنیم.

«منم کوروش، شاه بزرگ، شاه چهار گوشه‌ جهان، پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه شهر آنشان، دودمان جاودانه‌ پادشاهی که خدایان فرمانروایی‌اش را دوست می‌دارند و پادشاهی او را با دلی شاد یاد می‌کنند. آنگاه که با آشتی به درون بابل درآمدم جایگاه سروری خود را با جشن و شادمانی در کاخ پادشاهی برپا کردم. سپاهیان گسترده‌ام با آرامش درون بابل گام برمی‌داشتند و نگذاشتم کسی هراس آفرین باشد. من همه‌ شاهانی که بر تخت‌ها نشسته بودند و خدایانی را که درون آن‌ها ساکن بودند را به دیارشان بازگرداندم و آنان را در مسند ابدی خودشان نهادم و خدایان سرزمین سومر و اکد را که نبونعید به بابل آورده بود، به سلامت به جایگاه‌هایشان بازگرداندم. جایگاهی که دل شادشان می‌سازند.

من در پی امنیت شهر بابل و همه‌ جایگاه‌های مقدسش بودم. مردم بابل مردمی که بر خلاف خواست خدایان یوغی بر گردن آن‌ها نهاده شده بود که شایسته‌شان نبود و من از بندها رهایشان کرده‌ام.»

موضوع بعدی که می‌خوایم بریم سراغش اومدن نام کوروش در کتاب‌های مقدس یهودیان ومسلماناس. اول بریم سراغ کتاب مقدس یهودیان و عهد عتیق. تو مجموعه کتاب‌های عهد عتیق نام کوروش به صورت مستقیم ۲۳ بار اومده که از این ۲۳ بار ۱۲ بار نام کوروش در کتاب عزرا از کتاب‌های عهد عتیق اومده. عزرا از پیامبران بنی‌اسرائیل و از کاتبانیه که جزو دومین گروه مهاجران یهودی‌ای بوده که از اسارت بابل به اسرائیل بازمی‌گشتن و در اصل رهبر این گروه بوده و پیامبری بوده که مستقیم مورد لطف و عنایت کوروش قرار گرفته.

داستان عزرا هم در نوع خودش جالبه. یهودیان معتقدند عزرا بنده‌ محبوب خدا بوده و صد سال بعد از اینکه میمیره دوباره زنده میشه و برای یهودیانی که تبعید شده بودند شفاعت می‌کنه و متن تورات رو که فراموش کرده بودند و کسی قدرت احیای اون رو نداشته رو بهشون یادآوری می‌کنه و تورات را دوباره برای قوم یهود بازخونی می‌کنه.

قرآن هم راجع به عزرا صحبت کرده. البته با نام عزیر ازش یاد کرده و یه اشاره‌ای به عذرا کرده. یه پرانتز هم اینجا بازکنم. ببینید در داستان‌هایی مثل زندگی یونس در شکم ماهی یا دوباره زنده شدن عزرا پیامبر یهودی‌ها، من دارم برای شما روایت داستان رو می‌کنم و کاری به واقعی و غیر واقعی بودنش و درست و غلطش ندارم و نتیجه‌گیری می‌زارم به عهده‌ شما پرانتز بسته.

در هر صورت از موضوع اصلیمون دور نشیم. گفتیم که در کتاب مقدس یهودیان بارها اسم کوروش اومده و کوروش بزرگ در تمامی متون یهودی بدون استثنا مورد احترام قرار گرفته. با حمله‌ کوروش به بابل رابطه خاصی بین اون و یهودی‌ها شکل گرفت. تا جایی که یهودی‌ها کوروش «ماشیا» یا همون مسیح و نجات دهنده خودشون می‌دونن. دستور کورش برای بازسازی معابد یهودیان و مخصوصا معبد سلیمان که داستانش رو تو قسمت‌های قبلی گفتیم فصل جدیدی در زندگی یهودیان ایجاد کرد و کوروش تنها غیریهودیه که در کتاب مقدس لقب «مسیحا» بهش داده شده.

در تاریخ قوم اسرائیل لحظه‌ای باشکوه‌تر و موثرتر از زمانی که کوروش وارد بابل شد وجود نداره. چون که اون در نظر بنی‌اسرائیل ناجی و مسیح موعودی بود که انبیای قوم یهود به مردم وعده آمدنشو داده بودند. خب این از کتاب مقدس یهودیان. حالا بریم سراغ قرآن.

در قرآن و در سوره کهف آیات ۸۲ تا ۹۸ از شخصی به نام ذوالقرنین نام برده شده که به تایید خیلی از علمای اسلام این شخصی که با صفات بسیار خوبی قرآن ازش یاد کرده، کسی نبوده جز کوروش کبیر. البته بعضیا ذوالقرنین به روداریوش و اسکندر مقدونی و حتی چین شی هوان پادشاه بزرگ چین هم نسبت دادن که خب اجماع روی کوروش بیشتر بوده.

در کل این نظریه موافقان و مخالفان زیادی داره و اگر به این موضوع علاقه‌مند بودید یه کتابی هست به نام کوروش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق تالیف دکتر فریدون بدره‌ای که مفصل به این موضوع پرداخته و نظرات موافقین و مخالفین آورده و می‌تونید این کتاب رو مطالعه کنید و البته ما هم به این موضوع الان یه اشاره‌ کوچیکی می‌کنیم.

بیاید اول ببینیم اصلا این واژه‌ ذوالقرنین از کجا اومده؟ این موضوعی که کمتر جایی بهش توجه کرده که چرا اصلا به کوروش، کوروش ذوالقرنین میگن؟ و این واژه از کجا اومده؟ معنی لغوی واژه ذوالقرنین یعنی صاحب دو شاخ. اولین بار دانیال نبی پیامبر یهودیان تو کتاب دانیال تو عهد عتیق از این کلمه استفاده کرد. راجع به دانیال تو اپیزود اول هم صحبت کردیم و گفتیم که بخت النصر اونو به عنوان گروگان از اورشلیم آورد بابل و دانیال تو دربار بخت‌النصر رشد کرد. جایگاه خوبی به دست آورد و به پادشاه نزدیک شد و خواب‌های پادشاه رو هم تعبیر می‌کرد.

تو کتاب مقدس اومده که یه بار دانیال خواب می‌بینه که تو شهر شوش کنار یک رودخانه‌ای ایستاده و تو خواب یک قوچ بزرگی رو می‌بینه که دوتا شاخ داره و یکی از شاخه‌ها از اون یکی بزرگتره. این قوچ به سمت مغرب و شمال و جنوب حرکت می‌کنه و شاخ می‌زنه و هیچ جانداری هم نمی‌تونه با اون مقابله کنه و همینطور بزرگ و بزرگ‌تر و قوی‌تر هم میشه. بعد کتاب خودش خواب دانیال رو تعبیر می‌کنه و می‌نویسه که اون قوچ دوشاخ نماد کوروش بوده که یکی از شاخه‌ها نماد پادشاهی پارس بوده و شاخ بزرگ‌تر نماد پادشاهی ماد که کوروش هر دوی این‌ها بوده.

دانیال خوابش ادامه میده و میگه در حالی که قوچ بزرگ و قوی‌تر می‌شد، ناگهان یک بز نر از غرب ظاهر شد. این بز که یک شاخ بلند در وسط چشمانش داشت. با تمام قدرت به سمت قوچ حمله کرد و دو شاخش را شکست و او را بر زمین زد. حالا اینجا کتاب خودش قسمت دوم خواب هم تعبیر می‌کنه. می‌نویسه که این بز بزرگ و تک‌شاخ اسکندر بوده که دودمان هخامنشیان رو نابود می‌کنه.

کل این داستان خواب و تعبیر خواب عینا تو کتاب مقدس اومده و از اینجا بود که یکی از صفات کوروش شد کوروش ذوالقرنین که ذوالقرنین اشاره به خواب دانیال نبی و قوچ دو شاخ بوده و خب احتمال میده که این داستان هم مثل خیلی از داستان‌های دیگه از جمله کشتی نوح و داستان یونس و آدم و حوا و خیلی چیزهای دیگه از کتاب مقدس به انجیل و قرآن اومده باشه.

البته که اینم بگم بعضی از علما معتقدند به خاطر اینکه پادشاهی کوروش از شرق تا غرب بوده قرآن به این لقب را داده و برخی دیگر معتقدند نقش برجسته‌ انسان بالدار در پاسارگاد که شاخ‌های قوچ و بال‌های عقاب داره نشون دهنده‌ کوروشه و برای اینه که به اون ذوالقرنین یعنی صاحب دو شاخ میگن. این تا اینجا کار. حالا ببینیم به غیر از قرآن و عهد عتیق نظرات آدم‌های صاحب نظر در مورد کوروش چی بوده؟

خب خیلیا اومدن راجع به کوروش اظهار نظر کردن که من از میانشون چهار نفرو انتخاب کردم و نظرات این چهار نفر خیلی کوتاه بهتون میگم. نفر اول آقای هرودوته که با وجود اینکه ایشون یونانی بوده و ما می‌دونیم که یونانی‌ها و ایرانی‌ها اون زمان دشمن هم بودند ولی هرودوت درباره‌ کوروش میگه: «کوروش سردار بزرگی بود. در زمان او ایرانیان از آزادی برخوردار بودند و بر بسیاری از ملت‌های دیگر فرمانروایی می‌کردند. به علاوه او به همه‌ مللی که زیر فرمانروایی او بودند آزادی می‌بخشید و همه او را ستایش می‌کردند. سربازان او پیوسته برای وی آماده جان‌فشانی بودند و به خاطر او از هر خطری استقبال می‌کردند.»

نفر دوم باز یونانیه. گزنفون و مورخ بزرگی که درباره‌ کوروش کتابی هم نوشته. کتابی به نام کوروش‌نامه که تو این کتاب گزنفون به زندگی کوروش پرداخته و این کتاب طولانی‌ترین اثر به جا مانده از ایشونه. راستی گزنفون یکی از شاگردهای سقراط هم بوده. گزنفون میگه: «در قلمرو پادشاهی کوروش ملل و اقوام متعددی از او اطاعت می‌کردند و با وجود اینکه آن‌ها از یکدیگر روزها بلکه ماه‌ها فاصله داشتند و عده‌ای هرگز او را به چشم خود ندیده بودند و برخی اطمینان داشتند که هرگز در عمر خود او را نخواهند دید اما همگی یک دل و یک جهت می‌کوشیدند در زیر بیرق پادشاهی‌اش درآیند و اوامرش را تمکین کنند.»

نفر سوم ویل دورانت دوست داشتنیه که همه‌ ما کتاب معروف و پر بار تاریخ تمدن اونو می‌شناسیم. ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن قسمت مشرق‌زمین گهواره تمدن می‌نویسه: «کوروش از افرادیه بوده که برای فرمانروایی آفریده شده بود. روش او در کشورگشایی حیرت‌انگیز بود. با شکست خوردگان با جوانمردی و بزرگواری برخورد می‌کرد. کوروش سرداری بود که بیش از هر پادشاه دیگری در آن زمان محبوبیت داشت و پایه‌های شاهنشاهی‌اش را بر سخاوت و جوانمردی بنیان‌گذاشت.» اینم از نظر ویل دورانت.

و اما نفر آخر. نفر آخر افلاطونه که دیگه نیاز به معرفی هم نداره. نظر افلاطون درباره‌ کوروش خیلی قابل تامله. گوش کنید ببینید افلاطون چی میگه؟ افلاطون میگه: «هنگام پادشاهی کوروش ایرانی‌ها آزادی داشتند و فرمانروایان مردمان خود را در آزادی سهیم کرده بودند و این امر سبب شد که همه او را ستایش کنند. سربازان او پیوسته برای وی آماده جان‌فشانی بودند و به خاطر او از هر خطری استقبال می‌کردند. اگر در بین اتباع او مرد خردمندی بود که رای و نظر او می‌توانست برای دیگران سودمند باشد، نه تنها کوروش به وی حسد نمی‌ورزید؛ بلکه به وی پاداش نیز عطا می‌کرد و بدین سبب بود که کشور ایران از هر لحاظ پیشرفت کرد و بزرگ شد. زیرا افراد آزادی داشتند و در میان آنان محبت بود و نسبت به هم حس خویشاوندی داشتند.»

یه بار دیگه قسمت آخرش بخونیم. «و بدین سبب بود که کشور ایران از هر لحاظ پیشرفت کرد و بزرگ شد. زیرا افراد آزادی داشتند و در میان آنان محبت بود و نسبت به هم حس خویشاوندی داشتند.»

می‌خوایم بپردازیم به نام و اصالت نام کوروش. راجع به نام کوروش هم مثل خیلی موضوعات دیگه‌ دوران باستان حرف و حدیث زیاده. در سنگ‌نوشته‌های ایلامی از اون به نام کوروش هم نام برده شده. در سنگ‌نوشته‌های هخامنشی کوروش هم گفته شده. در تورات به نام کورِش هم اومده. یونانی‌ها به اون کرس هم میگن و در زبان لاتین سایروس یا سیروس هم خونده میشه. بعضیا معتقدند نام کوروش ریشه‌ کردی داره. بعضیا معتقدند این اسم ریشه‌ پارسی داره ولی نظر غالب اینه که نام کوروش یه نام پارسی و کردی نیست؛ بلکه یک نام ایلامیه.

ما می‌دونیم که آریایی‌ها و اجداد قوم هخامنش وقتی به فلات ایران اومدن در سرزمین‌های ایلام ساکن شدن و با گذشت ده‌ها سال اونجا رو سرزمین خودشون می‌دونستن و خب فرهنگشون با فرهنگ ایلامی‌ها گره خورد و نام کوروش هم یکی از ده‌ها نام ایلامی بود که اقوام پارس برای بچه‌هاشون انتخاب می‌کردن و از اون زمان تا امروزه هم این نام در فرهنگ ایرانی‌ها باقی مونده ولی خب امروزه مثل این که نام کوروش محبوبیت قبلیش رو نداره. چرا که طبق آمار این نام حتی جز پنجاه اسم محبوب ایرانی‌ها برای نامگذاری روی پدرانشون نیست. در صورتی که مثلا ۳۰ و ۴۰ سال پیش اینطوری نبوده و نام کوروش تو خانواده‌ها برای نامگذاری روی بچه‌هاشون اون زمان بیشتر استفاده می‌شده.

این از نام کوروش. حالا بریم سراغ همسر و فرزندان کوروش. چیزی که درباره‌ همسر کوروش به صورت مستند و مطمئن می‌دونیم اینه که همسر کوروش بانویی بوده به نام «کاساندان» که ایشون یکی از شاهدخت‌های هخامنش بوده و کوروش اونو خیلی دوست داشته. حتی به گفته‌ هرودوت موقعی که کاساندان می‌میره، کوروش دستور میده که تمام اتباع شاهنشاهی براش عزاداری بزرگی برپا کنن.

کاساندان و کوروش صاحب پنج فرزند میشن. سه دختر به نام‌های آتوسا، آرتیستون و رکسانا و دو پسر به نام‌های کمبوجیه و بردیا. داستان فرزندان کوروش رو تو اپیزود شهنشاه داستان زندگی داریوش هخامنش تعریف کردیم. کلا هم اگه خواستید بدونید بعد از مرگ کوروش چه اتفاقاتی برای امپراتوری هخامنشیان میفته و داریوش چطوری به پادشاهی می‌رسه می‌تونید این اپیزود رو گوش بدید.

در کل این موضوع که آیا کاساندان تنها همسر کوروش بوده یا اینکه کوروش همسران دیگه‌ای هم داشته اصلا مشخص و مستند نیست. چیزی که مشخصه اینه که کاساندان همسر کوروش بوده و کوروش به اون خیلی علاقه داشته و فرزندان کوروش هم همه از این مادر هستن و راجع به همسران دیگه‌ کوروش اگر وجود داشتن اطلاعات موثق دیگه‌ای در دست نیست.

اینم از این. حالا بریم سراغ یه موضوع پر چالش، مذهب کوروش. شاید تو نگاه اول خیلی از ما فکر کنیم که کوروش زرتشتی بوده و خب هنوزم بعضی از مورخان این عقیده دارند که کوروش زرتشتی بوده ولی داستان به همین سادگی‌ها هم نیست. قبل از اینکه بخوام توضیح بیشتری بدم باید بریم سراغ اقوام ایرانی تبار قبل از زرتشت. اون زمان مذهب اقوام ایرانی آیین کهن ایرانی بوده. این آیین حتی قبل از زمانی که آریایی‌ها به فلات ایران بیان هم بین اون‌ها وجود داشته ولی با ساکن شدن آریایی‌ها در ایران این آیین به طبع به مرور زمان تغییراتی هم داشته و تا اونجایی که ما دسترسی به تاریخ داریم مشخص شده که اهورامزدا یکی از خدایان بزرگ این آیین بوده.

یعنی چی؟ یعنی اینکه واژه اهورامزدا لزوما به معنی خدای زرتشتی‌ها نیست و قبل از پیدایش دین زرتشت هم با وجود اینکه مردم عموما یکتاپرست نبودند ولی خدایی به نام اهورامزدا هم در کنار خدایان دیگه پرسیده می‌شده و بعد از زرتشت هم که نام خدای دین اون اهورامزدا بوده و امروزه ما اسم اهورامزدا میاد یاد دین زرتشت می‌افتیم.

این که زرتشت از نام اهورامزدا که قبلا هم داشته مورد استفاده قرار می‌گرفته استفاده کرده‌ هم اصلا چیز عجیبی نیست. این موضوع به کرات در ادیان دیگه هم دیده میشه. مثلا در دین اسلام هم کلمه‌ الله از قبل وجود داشته. کما این که اصلا نام پدر حضرت محمد هم عبدالله به معنی بنده الله بوده دیگه و بعد حضرت محمد برای معرفی خدای یکتا دین اسلام از این واژه منتهی با تعاریف جدید استفاده می‌کنه.

حالا از بحث دور نشیم. گفتیم که واژه‌ اهورا مزدا مختص آیین زرتشت نبوده و در آیین کهن ایرانی هم مورد استفاده قرار می‌گرفته. در واقع اون دسته از تاریخ‌دان‌ها و صاحب‌نظرانی که معتقدند کوروش زرتشتی نبوده استدلالشون اینه که اولا نمیشه گفت که هر جا ما نام اهورامزدا رو دیدیم بگیم که مردمان اون منطقه لزوما زرتشتی هستن. چون آیین‌های دیگر هم اهورامزدا می‌پرستیدن و دوما در سنگ‌نوشته‌های هخامنشی نه تنها به زرتشت بلکه به هیچ مطلب دیگه‌ای که بتونه این سنگ نوشته‌ها رو به زرتشت مرتبط کنه هم اشاره‌ای نشده. پس بنابراین کوروش احتمالا زرتشتی نبوده و آیین کهن ایرانیان را برای خودش داشته.

مضاف بر این دو استدلال اساسی، سه دلیل دیگه هم برای اثبات این موضوع مطرح می‌شود. اول اینکه خب می‌دونیم زرتشت یکتاپرست بوده. در صورتی که در آثار به جا مانده از هخامنشیان دوره کوروش می‌بینیم که از خدایان متعددی صحبت میشه و نشانه‌هایی از یکتاپرستی خیلی دیده نمیشه.

دلیل دوم اینکه می‌دونیم زرتشتی‌ها مرده‌هاشون رو اون زمان خاک نمی‌کردند و اونا مرده‌ها را با آیین خاصی به دست طبیعت می‌سپردن. در صورتی که مردم و شاهان هخامنشی مرده‌هاشونو دفن می‌کردند و برای همینه که آرامگاه‌های شاهان هخامنشی امروزه برجا مونده ولی کوچکترین اثری از آرامگاه‌های شاهان ساسانی که بدون شک زرتشتی بودند امروزه باقی نمونده.

دلیل سوم اینه که در نوشته‌های بازمانده از هخامنشیان مطلقا هیچ نامی از اوستا برده نشده و در لوح‌ها و سنگ‌نوشته‌ها هم خبری از اوستا به عنوان کتاب آسمانی هخامنشان نیست و این خیلی عجیبه که مردمی که تحت آیین پیامبری زندگی می‌کنند کوچکترین نامی از پیامبرشون و کتاب آسمانی‌شون در آثارشون نباشه. اینا در مجموع دلایلی که می‌خواد اثبات کنه کوروش زرتشتی نبوده و آیین کهن ایرانی رو داشته.

و البته آیین کهن ایرانی با دین زرتشت مشترکات زیادی هم داشته‌ ها. مثلا میترا و آناهیتا که از خدایان آیین کهن ایرانی بودند در آیین زرتشت هم ازشون نام برده شده و به عنوان فرشتگان آیین ازشون یاد شده و یا اینکه در هر دو آیین بزرگترین گناه دروغه و به این موضوع خیلی توجه میشه و خیلی مشترکات دیگه. البته در بین ادیان این موضوع و این اشتراکات هم اصلا عجیب نیست. کما اینکه اشتراکات ادیان ابراهیمی هم با هم خیلی زیاده.

پس با توجه به این توضیحات احتمال میره که کوروش زرتشتی نبوده باشه و البته باز هم تاکید می‌کنم که ما مدام راجع به نظریه‌های مختلف صحبت می‌کنیم و راجع به احتمالات داریم صحبت می‌کنیم و به طور قاطع نمی‌تونیم نظر بدیم و اصن درباره‌ خیلی از مسائل زندگی شخصی کوروش نمیشه با اطمینان کامل صحبت کرد وولی درباره‌ چیزی که میشه با اطمینان صحبت کرد اینه که کوروش هر مذهبی که داشته، هیچ تعصب زیاد و افراطی نسبت به دین و مذهبش نداشته و هیچ ملتی رو مجبور نکرده که دینی رو قبول داشته باشن که اون قبول داشته.

می‌رسیم به بخش پایانی اپیزود و اینجا می‌خوایم ببینیم که پایان زندگی کوروش چطور رقم می‌خوره؟ چیزی که تقریبا با اطمینان میشه ازش صحبت کرد اینه که کوروش از ۴۰ سالگی تا ۷۰ سالگی پادشاه امپراتوری بزرگ هخامنشیان بوده و سال ۵۳۰ قبل از میلاد از دنیا رفته. چطور اینقدر مطمئنیم؟ دلیلش اینه که از سال ۵۳۰ قبل از میلاد دو تا لوح گلی به جا مونده که در ظاهر هیچ ارزشی ندارن ولی تونستن تو این موضوع خیلی به ما کمک کنن.

یکی از لوح‌های گلی مربوط میشه به سند زمینی که این خانم داره به یکی از آشنایانش این زمین رو می‌فروشه و تو این لوح نوشته شده که تاریخ سند مربوط میشه به نهمین سال پادشاهی کوروش، شاه کشورها. یعنی اون منطقه نه سال قبل توسط کوروش فتح شده و پادشاه هم همچنان کوروشه.

سند دوم مربوط میشه به همون سال چند وقت جلوترش که سند درباره‌ فروش الاغ یک مرد بابلیه و روش نوشته شده که آغاز پادشاهی کمبوجیه. پس چی شد؟ ما از یک سال دو تا سند داریم که روی یکی نوشته شده پادشاهی کوروش و روی دیگری نوشته شده پادشاهی کمبوجیه.

حالا مورخا به استناد به این دو سند میگن که کورش حتما در سال ۵۳۰ یه تاریخی بین دو روزی که تو سندها اشاره شده از دنیا رفته و کمبوجیه جانشین اون شده ولی راجع به اینکه کوروش چطور از دنیا رفت هم بازم روایت‌ها مختلفه.

گزنفون که میگه کوروش به مرگ طبیعی از دنیا رفته و بعدشم اومده تو کتابش از قول کوروش یه وصیت‌نامه‌ احساسی نوشته که نه وصیت‌نامه‌اش معتبره و نه روایتش درباره‌ مرگ کوروش. چرا که تنها مورخی که ادعا کرده کوروش به مرگ طبیعی از دنیا رفته ایشون بوده و همه‌ مورخای دیگه گفتن که کوروش در جنگ کشته شده. حالا با یه سری اختلاف نظر در جزيیات که می‌خوایم راجع بهشون صحبت کنیم. چیزی که می‌دونیم اینه که به احتمال زیاد کوروش در جنگ با ماساگت‌ها کشته میشه.

ماساگت‌ها یه تیره‌ای از سکاها بودند که تو اپیزودهای قبل و تو اپیزود داریوش راجع بهشون زیاد صحبت کردیم. سکاها، قومی آریایی تبار، بسیار خشن، جنگجو که از تمدن و فرهنگ زمان خودشونم عقب‌تر بودن. یه روایت عجیب و بدون پشتوانه تاریخی هم هست که میگن کوروش از ملکه‌ ماساگت‌ها که زن زیبایی بوده خواستگاری می‌کنه. بعد که من که بهش جواب رد می‌ده میگه حالا که اینطور شد منم حمله می‌کنم و پدرتو در میارم و سرزمین‌های شما رو فتح می‌کنم. میگن بعد تو جنگ کوروش پسر ملکه رو می‌کشه و ملکه هم وقتی کوروش تو جنگ کشته میشه سر کوروش رو از تنش جدا می‌کنه و توی تشت پر از خون نگهداری می‌کنه و اینطوری انتقام پسرشو از کوروش می‌گیره.

حالا اگه از این روایت‌های مردود بگذریم و بخوایم با توجه به اسناد کم تاریخی یه جمع‌بندی کلی داشته باشیم، به احتمال زیاد در یکی از نبردهایی که سپاه هخامنشیان با سپاه ماساگت‌ها داشته کوروش کشته میشه و یا زخمی میشه و چند روز بعد از دنیا میره.

اینکه چرا خود کوروش در این جنگ که اهمیت کمی هم داشته شخصا شرکت کرده جای سواله و شایدم نشون از تصمیم اشتباه کوروشه که پادشاهی بر امپراتوری بزرگش رو رها کرده و به این جنگ اومده. اونم در حالی که کوروش داشت مقدمات حمله به مصر را فراهم می‌کرد و نبرد بزرگ بعدی نبرد با مصر و بعدشم یونان قرار بود باشه ولی اوضاع همیشه هم به کام نیست و کوروش در جنگ با ماساگت‌ها کشته میشه و سی سال پادشاهی اون بر امپراتوری بزرگ هخامنشیان به پایان می‌رسه.

روش پادشاهی کوروش الهام بخش بسیاری از دولتمردان بعد از اون شد. توماس جفرسون سومین رئیس جمهور آمریکا و نویسنده‌ اصلی اعلامیه استقلال آمریکا شیفته‌ کوروش بود تو نامه‌ای که به نوه‌اش فرانسیس می‌نویسه میگه به توصیه می‌کنم همیشه تاریخ و ادبیات رو بخونی و برای خوندن تاریخ هم کتاب کوروش‌نامه گزنفون پیشنهاد میده و همین توصیه رو هم جان آدامز دومین رئیس جمهور آمریکا به پسرش می‌کنه.

تجربه‌ کورش هخامنش در اتخاذ سیاست رواداری مذهبی و عدم تحمیل دین رسمی که در کوروش‌نامه منعکس شده بود الگویی برای جفرسون بود که بتونه ببینه چطور حکومتی با اون وسعت و پهناوری و وجود مشکلات زیاد تونسته آزادی عقاید مردمش رو تضمین کنه. به نظر می‌رسید که اگه کوروش موفق شده در جهان باستان با اون درجه از توحش و وجود فرقه‌های مختلف دینی که دایم با هم در حال جنگ بودن بی‌طرفی حکومت رو در مقیاسی به گستردگی امپراتوری هخامنشی تضمین کنه، این کار در جهان مدرن نیز برای جفرسون‌ها قابل تکرار باشه.

کوروش پادشاهی بود که سه امپراتوری بزرگ ماد، لیدیه و بابل را ساقط کرده بود ولی آیندگان فراموش نکردند که کوروش هیچ‌کدام از سه فرمانروای آن‌ها را نه آژیدهاک نه کروزوس و نه نبونعید را نکشت؛ بلکه به تبعید آن‌ها بسنده کرد و حتی برای آن‌ها زندگی شاهانه‌ای فراهم کرد و این رفتار در جهان باستان و حتی جهان مدرن بی‌سابقه بود.

کوروش پادشاهی بود که در نزد بابلیان برگزیده‌ خدای مردوک بود. در نزد یهودیان مسخ شده خداوند و مسیح اون‌ها بود و پارسیان کوروش را پدر ایران زمین می‌دونستند.

این بود داستان ایران در عهد باستان. داستان زندگی کوروش، فخر ایران زمین که به راستی تاریخ در این وسعت امپراتوری پادشاهی همچون او به خود ندید.

قسمت سوم از داستان زندگی کوروش هم به پایان رسید و امیدوارم که نتیجه‌ هفته‌ها مطالعه و تحقیق روی این کار مورد توجه شما قرار گرفته شده باشه. نمی‌دونم چقدر موفق بودم ولی این رو می‌دونم که تمام توان و انرژیمو گذاشتم و منتظر پیام‌ها نقدها و نظرات شما هم هستن. ممنون از تک تک شما همراهان عزیز پادکست رخ. دم همه‌ شما گرم.



بقیه قسمت‌های پادکست رخ را می‌تونید از طریق CastBox هم گوش بدید.

https://castbox.fm/episode/کوروش-کبیر(3)-|-داستان-زندگی-کوروش-هخامنش-id2748108-id405316045?utm_source=website&utm_medium=dlink&utm_campaign=web_share&utm_content=%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4%20%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1(3)%20%7C%20%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%20%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4%20%D9%87%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B4-CastBox_FM