بی‌بی‌دی بابی‌دی بوووی نوشتن

دقیقا نمی دانم چطور می‌توان با نوشتن رشد کرد اما دقیقا می‌دانم که با نوشتن می‌توان رشد کرد.

قطعا حدس‌هایی در این زمینه دارم، افکار ما وقتی به کلمات تبدیل می‌شوند آن هم نه کلمات صوتی بلکه کلمات نوشتاری از توده‌ای مبهم و درهم پیچیده به افکاری روشن و قابل رصد و ردیابی تبدیل می‌شوند و به همین ترتیب ضعف و قدرت خود را نشان می دهد. دست کم سه سال است که در حوزه نوشتن و کوچینگ نوشتن بعد از ده سال حضور در فضای کوچینگی این کشور، می‌خواهم که چند نکته را با شما در میان بگذارم که نشان می‌دهد حتی از اگر مسیر دقیق چگونگی رشد کردن با نوشتن را ندانیم اما در اثرگذاری نوشتن بر رشد هیچ شکی نباید داشته باشیم.

بنویس تا اتفاق بیفتد
بنویس تا اتفاق بیفتد

اگر می‌خواستم می‌توانستم از هوش مصنوعی بخواهم برایم بنویسد، کاری که سریع‌تر و راحت‌تر انجام می‌شد اما نوشتن برای من مثل هوا برای تنفس است که نمی‌توانم اجازه دهم کس دیگری جای من نفس بکشد و زندگی‌اش کند. چند نکته از تجارب خودم را با شما به اشتراک می‌گذارم و امیدوارم که برایتان مفید واقع شود.

‍۱. نوشتن همیشه برای من در بدترین شرایط زندگی، شبیه به فرشته نجات سیندرلا عمل کرده و من را با کالسکه‌ای زیبا از حضیض به اوج رسانیده است، به من کمک کرده که با بهترین شاهزاده‌های روی زمین برقصم و در باغ قصرش گردش کنم، اگرچه بسیاری مواقع همین که دوازدهمین ضربه ساعت نیمه شب خورده به جایگاه قبلی‌ام برگشته‌ام اما همیشه یک پله ارتقا کرده‌ام و وضعیت بهتری داشته ام. نوشتن به من یادداده که خیال کنم و از طریق خیال دنیایم را پله‌پله بهتر کنم. و حالا به نسبت قبل که اتاق کوچکی زیرشیروانی داشتم، خانه‌ای مناسب دارم که امنیتی درخور به من می‌دهد و آنقدر پیش خواهم رفت تا به قصر مجلل و یاران مصفایم برسم.

۲. هم نوشتن و هم گفتگو کردن آگاهانه هر دو روش‌هایی برای شفاف‌سازی افکار و ذهن نامرتب هستند و البته نوشتن به خاطر اینکه گفتگویی پنهان را آشکار می‌کند این حسن را دارد که آدم تنها هم می‌تواند از آن استفاده کند و خب چه چیزی بهتر از این. وقتی نوشتن برایت از حرف زدن راحت تر باشد، نوشتن به بهترین دوستت تبدیل می‌شود که هر زمان که می‌خواهی حرف‌های نگفته‌ات را بگویی، و از سردرگمی‌ات بکاهی مثل یک کوچ به تو کمک می‌کند و خط و ربط مسائل را برایت درمی‌آورد و ذهنت را روشن می‌کند و تو بعد از نوشتن می‌توانی با افکاری روشن تر مسیرت را دنبال کنی.

۳. علاوه براینکه نوشتن هم فرشته نجات و هم بهترین دوست من بوده، بسیار سخت‌گیر و آگاه‌کننده نیز هست. هیچوقت نمی‌توانی از پس یک نوشته ناقص بربیایی چون همیشه همه نقصان‌هایش را نشانت می‌دهد و از تو می‌خواهد که آنها را تصحیح و درست کنی. منظورم اصلا افتادن در دام کامل‌گرایی نیست، بلکه همان نوشته‌ای که نوشته‌ای را می‌دانی که چطور می‌توانی دوباره بازنویسی کنی وسروسامان دهی. تو پیش خودت می‌دانی که همان که نوشته‌ای را باید دستکم یکبار دیگر بخوانی و یکبار دیگر بازنویسی کنی. نوشتن دوست دانایی است که با جملات تحسین‌آمیز الکی تو را در حال خوش خودت باقی نمی‌گذارد بلکه مثل دوست دلسوزی که دلش برای تو می تپد از تو می‌خواهد که بهترین خودت را نشان دهی. همان که هستی را در تمامیت خودت نشان دهی و کم نگذاری.

اگر بخواهم از صفات و نقش‌های نوشتن در زندگی‌ام بگویم باید حالا‌حالاها بنویسیم .

به‌عنوان کسی که نزدیک به دو دهه است که در حال نوشتن هستم، ابتدا تفننی بود و گاه از سر درد و بعد زغال خوبش باعث شد آن را همچون رویایی شیرین هرروز بخواهم، می‌خواهم از شما در خواست کنم که اگر اهل نوشتن هستید و دوست دارید که از طریق نوشتن رشد کنید، اعلام کنید تا این رشد را با هم تجربه کنیم. اگر تمایل به استفاده از یک جلسه کوچینگ نویسندگی دارید، برایم پیام بگذارید.

پیشاپیش از همراهی شما ممنونم