انتخاب درست برای نجات دنیا

۱- فرض کنین که تصمیم دارین به یه بستنی فروشی برین که تعریف خوبی ازش شنیدین ولی تاحالا اونجا نرفتین، وقتی میرسین به اون بستنی فروشی میبینین که دقیقا کنارش یه بستنی فروشی دیگه هست که تاحالا اسمشم نشنیدین ولی خییییییلی شلوغ تر از اونیه که شما انتخاب کرده بودین و کلی آدم شاد و خوشحال داخلش دارن بستنی میخورن. حالا چیکار می کنین؟ از کدوم مغازه بستنی میخرین؟

۲- من عاشق طبیعت ام، خصوصا جاهایی که از شهرها و جاده‌ها دورتره و بیشتر، طبیعت گردهای قدیمی و با تجربه تر رو میبینی. کوله که بندازی و چندساعت که راه بری سر بالا میاری و میبینی وارد یه دنیای دیگه شدی، بین آدمایی هستی که دیگه به جنسیت و قومیت و عقیده و پوشش و دین و ایمان هم کاری ندارن، خیلی چیزا تو همین چند ساعت عوض میشه و خیلی آدما رو عوض می کنه. هستند کسانی که همه جا همینطورن، هستند کسانی که ساز مخالف میزنن ولی به شخصه خیلی ها رو دیدم که توی اون حال و هوا و بین اون طبیعت‌گردها آدمهای دیگه‌ای میشن، مهربون‌تر، دست و دلبازتر، دوستدار محیط زیست و ...

۳- چندسال پیش برای پایان نامه ام کتابی میخوندم به اسم networks crowds and markets که تاثیر خیلی زیادی روی نگرش من داشت. تو یکی از فصلهای این کتاب موضوعی مطرح میشه به اسم information cascades یا «آبشارهای اطلاعات» و اون رو موقعیتی تعریف می کنه که افراد با دیدن رفتار و انتخاب‌های سایرین، اطلاعات و تصمیمات خودشون رو نادیده میگیرن (حتی بدون اینکه بدونن) و تصمیمات جدیدی میگیرن و رفتار متفاوتی نشون میدن. حتی یک رابطه آماری ارائه می شه که با اون احتمال این تغییر رفتار رو محاسبه می کنن. در واقع هرچقدر درصد کسانی که یک انتخاب خاص رو انجام میدن یا رفتار خاصی دارن بیشتر باشه احتمال اینکه ما هم از اون انتخاب یا رفتار تبعیت کنیم بیشتر میشه. هرچند مساله کاملا احتمالیه و همیشه معدود کسانی هستند که تحت هیچ شرایطی رفتارشون تغییر نمی کنه و کار خودشون رو می کنن.

آبشار اطلاعات یک تئوریه که رد پاش رو میشه تو خیلی از مسائل و علوم اجتماعی مشاهده کرد. از انتخاب‌های به نظر خیلی پیچیده و تخصصی افراد در حوزه‌های مالی، سیاسی و البته کسب و کار گرفته تا تصمیمات خیلی ساده مثل انتخاب یک بستنی فروشی!


۴- وقتی تعدادی از ما رفتاری رو (چه خوب، چه بد) انتخاب می کنیم این رفتار روی اطرافیان ما تاثیر میگذاره و احتمال اینکه اونها هم رفتار ما رو تکرار کنن زیاد میشه، این رفتار خیلی راحت میتونه همه گیر بشه و فرهنگ و رسومات یک جامعه کوچیک (مثل یک اعضای خانواده یا کارکنان یک شرکت) یا حتی یک جامعه خیییلی بزرگ مثل مردم یک کشور رو شکل بده. به اولین کسانی که نوروز و یلدا رو جشن گرفتن فکر کنین، به اولین کسانی که هرکدوم از آیین‌ها و رسم‌ و رسومات خوب یا بد ما رو با انتخابشون پایه گذاشتن، یقین دارم که خیلی هاشون حتی به خواب هم نمی دیدن که رفتار و انتخابشون حتی هزاران سال بعد روی رفتار و انتخاب‌های ما تاثیر بگذاره.

نتیجه حرف اینکه همه اعضای یک جامعه همزمان تغییر نمی کنن، هیچ رفتار و فرهنگ جدیدی (چه درست و چه نا درست) در هیچ سطحی از جامعه یک روزه شکل نمیگیره، وقتی فقط یک نفر از ما انتخاب کنه که خلاف رودخونه شنا کنه و رفتاری خلاف سایر افراد جامعه داشته باشه این احتمال وجود داره که نتیجه اون انتخاب تبدیل به بخشی از هویت جامعه بشه. ما روی هم تاثیر میگذاریم و این به تک تک ما یک قدرت ماورایی میده.

۵- دفعه بعد که خواستین از خیابون رد بشین و بر خلاف سایرین منتظر سبز شدن چراغ شدین، دفعه بعد که حاضر نشدین به یه نفر رشوه بدین، دفعه بعد که رفتین طبیعت‌گردی و زباله‌هاتون رو با خودتون آوردین، دفعه بعد که به یه جوک قومیتی یا یه مطلب نژادپرستانه تو گروه تلگرام خانواده اعتراض کردین، دفعه بعد که یک کتاب خوب خوندین و به یه نفر توصیه اش کردین، دفعه بعد که همه پولشون رو تبدیل به دلار و طلا کردن و شما به آشفتگی دامن نزدین، دفعه بعد که استرس و ناراحتیتون رو تو صورت جمع تف نکردین، دفعه بعد که توی گروه کوه به انتخاب پوشش سایرین احترام گذاشتین، دفعه بعد که جلو یکی از رسومات اشتباه ایستادین یا به عرف وقتی که حس می کنین اشتباهه عمل نکردین، دفعه بعد که با خودتون نگفتین: «منم یکی مثل بقیه، همه این کارو میکنن چرا من نکنم؟ من که تنهایی نمیتونم دنیا رو نجات بدم!»، به خودتون افتخار کنین، شما دارین دنیا رو نجات میدین ♥️

تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید!
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید!