انگیزه تنها پول نیست! (معرفی کتاب پاداش)

یه روز با ذوق نشستی و گزارشی که از نظر خودت جالب بوده و می‌تونه خروجی مناسبی داشته باشه رو آماده کردی. یا ازت خواسته میشه که برنامه یا دستورالعملی برای یک موضوع بنویسی و یا هر چند وقت یکبار یه سری داده رو جمع آوری کنی. اما هیچ کدوم از اینها بررسی نمیشه یا احساس می‌کنی در مقابل تلاشی که کردی این دیتاها استفاده معناداری نداره!

به عنوان یک کارمند تا کجا به این روند ادامه میدی؟ چقدر طول می‌کشه تا دچار فرسودگی شغلی بشی!؟ یا به عنوان یه کارفرما چطور می‌تونیم کمک کنیم اعضای تیم متعهد ادامه بدند؟

تعهد و همکاری اعضای تیمه که سازمون رو به جلو حرکت میده. مهمتر از اون اگر یکی پا زدن رو متوقف کنه، نه تنها بر خروجی سازمان اثر می‌گذاره، بلکه به مرور انگیزه بقیه رو هم برای تلاش کم می‌کنه.
تعهد و همکاری اعضای تیمه که سازمون رو به جلو حرکت میده. مهمتر از اون اگر یکی پا زدن رو متوقف کنه، نه تنها بر خروجی سازمان اثر می‌گذاره، بلکه به مرور انگیزه بقیه رو هم برای تلاش کم می‌کنه.


به بهانه معرفی کتاب پاداش از دن اریلی در ویژه برنامه ماه رمضان کتاب‌باز توسط مجتبی شکوری (+) و گفت‌و‌گوهایی که اخیرا با دوستان و اطرافیان خودم در خصوص مباحث بالا داشتم، تصمیم گرفتم بخشی از خوانده و شنیده‌هام رو به اشتراک بگذارم. البته پیش‌تر هم در مورد اینکه چرا کار می‌کنیم؟ در جلسه ششم تاملات پاییزی- کار صحبت کردیم که با موضوعات این متن نقاط مشترکی داره.

انگیزه

در کتاب پاداش، دن اریلی به موضوع بنیادی انگیزه پرداخته. انگیزه، به عنوان عاملی پنهان، تقریبا در تمام کارها و حرکات ما نقش داشته و مثل یک نیروی محرکه‌ی روحی کمک می‌کنه تا رنج‌های رسیدن به اهدافمون رو تحمل کنیم. شناخت عناصر تشکیل دهنده، تقویت کننده و مخربِ انگیزه می‌تونه کمک کنه تا عملکردمون در زندگی شخصی تغییر کنه. از طرفی اگر به عنوان مدیر، مسئولیت هدایت یک تیم برعهده ماست، شناخت این عناصر می‌تونه در اصلاح و نگرش نو در جهت بهبودِ سازمان ما موثر باشه.

شاید لازم باشه که فرهنگ سازمان ما تغییر کنه!
شاید لازم باشه که فرهنگ سازمان ما تغییر کنه!


البته طبق گفته دن اریلی، انگیزه مانند جنگلی است پر از گیاهان و حیوانات ناشناخته که ما تازه در ابتدای مسیر درک اون هستیم. در نتیجه می‌تونه جزئیات و دلایل متفاوتی وجود داشته باشه. (برای خوندن دلیل افراد مختلف در خصوص کارکردن می‌تونید به پست اینستاگرامی این قسمت برنامه کتاب‌باز مراجعه کنید)

چرا کار می‌کنیم؟

برای پول؟ احتمالا پول برای ادامه حیات ما مهمه، اما انگیزه‌های انسان منطقِ جذابی داره. فردی که یک کار سخت رو انجام میده، مثل الکس هانولد که صعود انفرادی آزادی داشته و یا هنری ورزلی که از این سر تا اون سر قطب جنوب رو طی کرده. آیا داستان رسیدن اون‌ها به هدفشون سرشار از شادیه؟ خیر! پر از رنج و ناخوشیه!

انگیزه اغلب مارا به سمت دستاوردهای مشکل، چالش برانگیز و دردآور هدایت می‌کنه. داستان‌های بالا نشان می‌ده که ما به چه اندازه به دریافت حس معنادار بودن تمایل داریم.

ما فکر می‌کنیم که آدم ها مثل موش‌های درون هزارتو صرفا برای پول کار می‌کنند و اون لحظه که به آدم‌ها پول می‌دهیم، می‌تونیم اون هارو در کار کردن در جهت خودمون هدایت کنیم!
ما فکر می‌کنیم که آدم ها مثل موش‌های درون هزارتو صرفا برای پول کار می‌کنند و اون لحظه که به آدم‌ها پول می‌دهیم، می‌تونیم اون هارو در کار کردن در جهت خودمون هدایت کنیم!


دلیل انجام یک کار = انگیزه

دلیل انجام یکی کار می‌تونه خیلی متنوع و حتی متضاد باشه. اگر یه معادله برای انگیزه ایجاد کنیم، این معادله تعداد زیادی پارامتر داره: پول، رضایت، جاودانگی، هدف، احساس غرور، احساس پیشرفت، دستاورد، میراثی که از خود به جا می‌گذاریم و ... .

چطور انگیزه نابود میشه؟

زندگی هیچ‌گاه به خاطر پیشامدها غیرقابل تحمل نمی‌شود. تنها نبود هدف و معناست که می‌تواند زندگی را غیرقابل تحمل کند.
ویکتور فرانکل

اریلی در سخنرانیش‌ در تد توضیح میده که چطور با طراحی یک آزمایش تونستند عوامل از بین بردن انگیزه افراد رو پیدا کنند. در این آزمایش به دو گروه آدم پول داده می‌شه تا لوگو سازی کنند. کار یک گروه رو بعد از آماده شدن، نگهداری می‌کنند و لوگو ساخته شده‌ی گروه دوم رو بعد از تکمیل جلوی چشم اون‌ها باز می‌کنند. اگر منطق ما برای کار کردن فقط پول بود، همه این افراد برای ساختن لوگو پول گرفته بودند پس باید خوشحال از پولی که دریافت کردند ادامه می‌دادند. اما اینطور نشد. آن‌هایی که جلوی چشمشون حاصل کارشون خراب می‌شد زودتر از ادامه کار انصراف دادند. (7 در برابر 11- به طور متوسط چهار عدد کم‌تر از کسانی که در موقعیت معنادار قرار داشتند)

مسئله جالب این آزمایش این بود که در موقعیت سیزیفیک، هیچ رابطه‌ای بین لذت درونی و ساخت لوگو با میزان کارایی وجود نداره. آن‌هایی که عاشق ساختن لوگو بودند و آن‌هایی که از این کار خوششون نمی‌اومد هر دو هفت عدد ساختند! به طور کلی انتظار می‌رفت که آن‌هایی که عاشق ساخت لوگو هستند، تعداد بیشتری بسازند. اما در حقیقت ما با حذف معنا، لذت این کار را آن‌ها دریغ کردیم.

كار گروه دوم! یک موقعیت سیزیفی
كار گروه دوم! یک موقعیت سیزیفی


نادیده گرفتن کار و ندیدن تلاش‌های هرچند کوچک، مشخص نبودن نتیجه و محصول، عدم وجود یک مسیر و یا تعریف در خصوص پیشرفت شغلی در محیط کار، عدم امنیت شغلی و ... افراد رو بی‌انگیزه و به مرور نسبت به سازمان بی تعهد می‌کنه.

دن اریلی در صحبت‌هاش توضیح داده که چطور پروژه‌های متوقف شده و یا ارائه‌های کنسل شده در میانه راه حس افراد رو شبیه به دسته دوم در آزمایش لوگو و قرار گرفتن در یک موقعیت سیزیفی کرده و راهکارهایی جهت خارج شدن از این موقعیت ارائه داده.

چطور به خودتون انگیزه بدید؟

هرکدوم از ما هم در طول روز ناچار به انجام کارهای تکراری هستیم که می‌تونه باعث بی حوصلگی و بی‌انگیزه شدن بشه. اما چطور شرایط رو تغییر بدیم؟

چارچوب‌بندی ذهنی‌تان را تغییر دهید.

اگر روزی دنیا رو دوست نداشتی، جایت را عوض کن تا از زوایای دیگری به آن بنگری. در واقع هروقت احساس بی‌انگیزگی کردید به این فکر کنید که کاری که شما انجام می‌دید چطور می‌تونه به دیگران کمک کنه؟ یا در این شغل یا فعالیت چه معنایی می‌تونم پیدا کنم؟

علاوه بر اون می‌تونیم اون موقعیت سیزیفی رو با شرایط متفاوت اجرا کنیم. مثلا سریع‌تر از قبل یا با زمان‌بندی و شیوه‌های متفاوت و ایجاد تغییرات خیلی کوچک.


کتاب شامل مثال‌های متعدد و توضیحات فراوانی هست که در این متن نمی‌گنجه. پیشنهاد می‌کنم اگر کمی کنجکاو شدید و دنبال داستان‌های بیشتر و راهکارهای پیشنهادی متفاوت هستید کتاب رو مطالعه کنید.

لینک تهیه کتاب: ترجمان/ طاقچه