دانشجو روانشناسی، یک کتابخوان غیرحرفهای
چالش کتابخوانی طاقچه: مغازهی خودکشی
«آیا در زندگی شکست خوردهاید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید.»
فکر کنم جزو افرادی هستم که خیلی دیر این کتاب رو خوندم. برای همین از این چالش استفاده کردم و کتاب مغازه ی خودکشی رو گوش کردم. برای من تمرکز کردن و گوش دادن به کتاب صوتی و متوجه شدن متن کتاب یک مقدار مشکل هست برای همین در هنگام گوش دادن نگاهی به متن هم داشتم تا سیر داستان از دستم خارج نشه.
اسم کتاب اولین چیزی هست که توجه رو به خودش جلب میکنه، مغازه ی خودکشی. خود کتاب هم مثل اسمش شروع جذابی داره، مغازهای که میتونه برای خودکشی کلی وسایل مختلف بفروشه و مشاوره بده و به طور اجدادی توسط خانواده ای به نام تواچ اداره میشه. خانوادهای که با وجود افسردگی و داشتن انواع اقسام ادوات خودکشی نمیتونند خودشون رو بکشن و یک جوری محکوم اند به زندگی، مثل یک نفرین ابدی.
اوایل داستان و معرفی شخصیت ها خیلی خوب پرداخته شده بود. از ایده اسم شخصیت ها خوشم اومد. معمولا از این سبک ریزه کاری ها و استفاده از افراد واقعی یا ارجاع به شخصیت های نمایشنامه ها و کتاب های معروف درون داستان خوشم میاد.
در خانواده تواچ، نامها پژواک نام افراد سرشناسی در تاریخاند.
نام میشیما یادآور یوکیو میشیماست؛ نویسنده و شاعر سرشناس ژاپنی که سهبار نامزد جایزهی نوبل ادبیات شده بود. او در ۱۹۷۰ به روش سنتی هاراکیری خودکشی کرد.
نام ونسان پژواک نام ونگوگ است؛ نقاش مشهور هلندی که در ۱۸۹۰ به قلب خودش شلیک کرد.
نام مرلین یادآور نام مرلین مونرو، بازیگر معروف امریکایی است که در سال ۱۹۶۲ در ۳۶ سالگی بر اثر مصرف بیش از حد داروهای خوابآور و آرامبخش به خواب ابدی رفت.
نام آلن تداعیکنندهی نام آلن تورینگ، دانشمند و ریاضیدان نابغهی انگلیسی است. تورینگ در اواخر عمر به دلایلی افسرده شد. در هفتم ژوئن ۱۹۵۴ برای آخرین بار به اتاق خوابش رفت. صبح زور بعد، خدمتکارش جسد بیجان او را روی تختخواب یافت. کنار تخت، سیبی گاززده افتاده بود. آزمایشهای سمشناسی نشان میداد که سیب به سیانور آغشته بوده است.
ایده داستان جالب بود. خانواده تواچ ناامید و افسرده اند و یک زندگی روتین وار دارند اما بعد از بدنیا اومدن آخرین بچه اشون، آلن، کم کم اوضاع برای این خانواده تغییر میکنه. و داستان از اینجا شروع میشه.
هر چقدر که جلو میریم داستان از اون شاهکاری که فکر میکردیم هست فاصله میگیره و افت میکنه. ریزه کاری و ظرافتی که در شخصیت پردازی ها بود از بین میره، شخصیت ها ناگهان دچار تحول اساسی میشند بدون اینکه بستر کافی برای این کار آماده باشه. به نظر من باید روی شخصیت آلن به عنوان عاملی که باعث ایجاد این تحول ها بود بیشتر کار میشد یا دیالوگ های بیشتری بهش اختصاص داده میشد. به نظر میرسه داستان نتونست هدفی رو که ابتدا دنبالش میکرد رو به انتها برسونه شاید چون شخصیت های داستان زیاد بود نویسنده نتونست جمع بندی که مدنظرش بود رو انجام بده. موقع کتاب خوندن یاد سریال Six Feet Under افتادم.
به هر حال کتاب کوتاهی هست به درد یک بعد از ظهر گرم میخوره که آدم کلافه است و نمیدونه باید چیکار کنه میتونه با این کتاب روزش رو پر کنه. در سال 2012 یک انیمیشن فرانسوی به اسم The Suicide Shop از این کتاب ساخته شد.
من این کتاب رو با صدای آقای هوتن شکیبا از اپلیکیشن طاقچه گوش کردم.
همچنین خود کتاب رو هم از اپ طاقچه خوندم
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: روزنامه فروش
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه روند مینیمالیسم دیجیتال (خلاصه کتاب درواقع!)
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: غذا، دعا، عشق