حسام کاوهدرروزنوشته های یک توسعه دهنده·۶ سال پیشحیوان بودن بسه!روزی بود روزگاری بود… . در یک شب سرد زمستونی پسری به دنیا اومد. پسر خیلی خاصی بنظر نمیرسید ها… مثل پسر های دیگه بود. منتهی هرچی بزرگتر میش…