علی مصلحی·۴ سال پیشمن ندیم توام نه ندیم بادمجان«سلطان محمود» را در هنگام گرسنگی «بادمجان بورانی» پیش آوردند، خوشش آمد و گفت: بادمجان طعامی است خوش.ندیمی در مدح بادمجان فصلی پرداخت و [سلط…
سیامک علائی·۴ سال پیشاخلاق الاشراف23/5/81اخلاق الاشراف رساله ای کم حجم اما پر مغز از خواجه نظام الدین عبید زاکانی - آن پیرِ دیرِ هوشیاری و تسخر - است. همچون دیگر آثار عبید…
مهدی یزدانی خرم·۵ سال پیشبه نامِ مولانا عُبید...در تاریخِ ادبیاتِ ما کمتر کسی چون عبید زاکانیست که با ترکیبِ انواعِ فرمهای ادبی زمانهاش به روایت و نقد جامعه پرداخته باشد. عبید زاکانی…
ابوالفضل رجبی·۵ سال پیشفطریه (۶) (شاعر: عبید زاکانی)برخلاف تصور عموم، عبید زاکانی شاعری تراز اول و بسیار بزرگ است. او صرفاً طنزپردازی مطرح آن هم به معنای معهود در ذهن همگان نیست. آفرینندگی عب…
biabani·۶ سال پیشحکایتی از رساله دلگشاشخصی از فقاعی، فقاع طلبید. او فقاعی ترش و گندیده بدو داد.مرد بخورد و ده دینار در عوض فقاع بدو داد.فقاعی گفت: این بیش از بهای فقاع من است.گف…
biabani·۶ سال پیشچند حکایت از رساله دلگشاتصویر جنبه تزئینی دارد. سلطان محمود از طلخک پرسید که «جنگ در میان مردمان چگونه واقع شود؟» گفت: «نه بینی، نه خوری.» گفت: «ای مردک چه گه میخ…