سید محمدحسین موسوی·۴ سال پیش«روایت گوشه ای از جنگ خیبر»آفتاب در حال غروب کردن بود که لشکریان به مقابل دژ رسیدند. آخرین دژ..پیامبر با دست، اشاره کردند؛ سلمان فریاد زد:- کافیست؛ همین جا استراحت می…