بامداد·۱ سال پیشگذشتن و رفتن پیوستهلیلی روی قالیچهی میان راهرو، در اتاق خالی، دراز کشیدهست.دیوار اتاق را بوسه زدم. قاب عکسی که در آن خندیدم از سینهی دیوار افتاد. کف اتاق…