سما یاورنیا·۴ سال پیشپست اول رمان ارابههای خشمپک آخر رو به سیگار گرون قیمتم زدم و از روی صندلی رنگ و رو رفته فندقی رنگ بلند شدم. سیگار رو روی زمین انداختم و با کفش پاشنه بلندم لهش کردم.…