Souji·۱ سال پیشخاکستری همچو اتاق اقای ایرانفرپرده را کنار زد ، چشمانش پر بود ، پر از خاطره های ترشیده ای که جلوی چشمانش را گرفته بود ، از چشمانش افتاد اشک هایش ، خم شد و سعی کرد اشک ه…