میدوری·۳ ماه پیشاز خار و پیازشب بود. و من مست نبودم. وانت آبی با بار پیاز گوشهی اتوبان متوقف شده بود اما یک عالمه از پیازهایش کف اتوبان جاری شده بود. آن شب شبی بود که…