فاطمه رحمتی·۳ سال پیشخوشبختی کاذببرای بار سوم زنگ را فشار دادم و دستم را برنداشتم. لعنتی چقدر زود خوابیده و اصلا منتظر نمانده تا من برگردم. زیبا از توی ماشین صدایم کرد: زهر…