اتاق فرار انیگما·۳ سال پیشهمزادی که روی انسان افتاد (داستان ترسناک ایرانی)وقتی با خواهرم رفتیم کنار گله گوسفند این اتفاق افتاد ....
لیلافرزادمهرm_15996912·۳ سال پیشسرزمین بی سرنشینلیلا فرزادمهرسرزمین بی سرنشینخورشید خانوم چشم هایم را آزرد. کمی مژه هایم را از هم گشودم .خورشید وسط آسمان خودنمایی میکرد. با شدت از جا بلند…
alizz9473·۴ سال پیشدلهرهخواب دیدم. تانک ها آمده بودند توی کوچه و خیابان. این خواب را وقتی دیدم که هنوز آقای گفت و گوی تمدن ها رئیس جمهور بود و دلار هنوز هزار تومان…
Melody·۵ سال پیشماشین انتخاب طبیعینگاهش را به سقف میدوزد.نگاهش را به صفحه موبایل.دنبال چیزی میگردد...دنبال حرفی، خبری یا جایی که بتواند آرامش کند.نام این روزها را گذاشتند قر…