آرما·۷ سال پیشضجههای مادرتمردی با روپوش سفید وارد اتاق میشود؛ میشناسیاش.پدرت بلند میشود و یک پاکت به دکتر تحویل میدهد. مادرت هراسان است؛ پدرت هم، ولی پدرت خودش را مسلط نشان میدهد؛ مرد است به هر حال. چهرهی تو اما، خود خدا هم نمیتواند بگوید چه حالی دارد، خودت هم نمیدانی. مرددی. نمیدانی به چه باید فکر کنی، نگاهت را به پاکت دوختهای.دکتر روی صندلیاش مینش...