احسان خانقاه·۲ سال پیشدکلمه غمگین | و چقدر تنها بود... | احسان خانقاهو چقدر تنها بود آن پرنده، که صادق میگفت در آن تیرگیِ شب، ناله سردادهست
محمدحسین·۲ سال پیششکسته بال ☆ جلیل زادهپروانه شکسته بال سعی در پرواز دارد می پرد و میخورد دوباره بر زمین باز هم می کند تلاش باز می پرد و باز میخورد بر زمین چه زجر میکشد چو من شس…
محمدحسین·۳ سال پیشجلیل زاده | درد عظیمآن کس که چون من با درد عظیمی زاده شده باشد خنده خوشبختش نخواهد کرد
محمدحسین·۳ سال پیششعرغمگین احساسی _ دلنوشتهحس میکنم دریای حرفم وقتی رو به روم هست فردای بدتربهشت نیز خشک سالیست این را از ترک های پای مادرم فهمیدمما را شکستگی به نهایت رسیده است چندا…
محمدحسین·۳ سال پیشنوشته غمگین/حرف دل غمگین/دکلمه غمگینمن هم در تردیدم من در این عرصه آغشته به بغض چشم گریان ها دیدم سفره ها را خالی دیدمدست های خالی نیازمندان را دیدم من به عدالت خدا شک و تردی…
محمدحسین·۳ سال پیشدکلمه/شعرسپید/شعرنو/جلیل زادهبدترین ما کسی است که احساس امید را در قلب دیگری زنده کند و بعد تنها تر از گذشته در ناکجا آباد آرزوهایش رهایش کندمن هم تحفه ای نبودم از ماد…
محمدحسین·۳ سال پیشدلنوشته/حرف دل/عکس نوشتهخداوندا دستانم خالی اند و دلم غرق رویا یا به قدرت بیکرانت دستانم را تونا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن با خنده گفتمش ب…