مِشکآت·۳ ماه پیشمن و تو و آن آتش سرخدر آن شبِ وصالِ با تو، همه اینها را در عصر فراغتت، من بسوزانم؛ در سوزش آن آتش و سوز سرمای آن شب، من بسوزانم. و تبر شود آتش سماع گونه عشقم..…
عباس·۲ سال پیشسفر در خیالشب آرام آرام چادر سیاه خویش را بر سر گیتی میکشید .من خود را برای ضیافتی آماده میکردمضیافتی که تنها مهمان آن من بودمضیافتی از کران تا بیکران…
شیما·۴ سال پیشمن متولد گرمای صد درجه ام...رقص سماعمن متولد گرمای صد درجه ام، ساعت ۹ شب.در مایه حیات که غوطه ور شدم جان گرفتم.ابتدا نمیدانستم کجایم و مایه حیات چیست.بی اختیار اما جذب…
rainyman555·۵ سال پیشزنده باد کرونا!خداییش هر چه از این ولوله ای که درباره کرونا در کشورمان افتاده می گذرد ، من بیشتر از این ویروس خوشم می آید.عصبانی نشین و تعجب هم نکنین،بگذا…
Mahdi Hatami·۶ سال پیشقلم را چه میبینی؟من قلم را گاه چون اسبی چموش میبینم، که جز سوارِ ماهر را بر خود نتابد و تلاش باطلِ دیگران را با زمین زدنِ آنها پاسخ میدهد. همانقدر که در برابر تازه سوارکاران سرکش و بدلگام است و او را میآزارد و زمین میزند؛ در برابر سوارِ ماهر، رام و بهفرمان است تا او را از میدان هر مسابقهای پیروز خارج کند....