Saye_dar_tariki·۵ سال پیششب تاردريچه ي چشمانم را ميبندمخود را به خواب ميزنمكه شايد خوابم برداما ميخندمزيراخوابي در كار نيستخواب راحتم در شب تار نيستخيالت در فكر پديدار مي…
Saye_dar_tariki·۵ سال پیشبى تونواي آرام صبح را شنيدم و گريستمبارالهي هيچ داني كه دلتنگ كيستمديدمت و اميد به نگاه تو داشتمنگاهيم نميكني گويي كه اينجا نيستمبيا كه خلا نبود…