mehrofehr·۴ سال پیشقلک حسینمادر روی راحتی دستش را زیر چانه گذاشته و درون دریای بی کران افکارش غرق شده بود. حسین جلو مادر ایستاد. صورتش را کج کرد. با دستان کوچکش دست م…