سید محمدعلی میری·۲ سال پیشصفحه سه و یک دوم:این داستان ادامه داردبمبی که به خودش وصل کرده بود منفجر شد... ھ در پایگاهش نشسته بود و نقشه ها را بررسی می کرد که در به صدا درآمد. - بیا تو. سربازی داخل اتاق آم…
سید محمدعلی میری·۲ سال پیشصفحه سه:در یک قدمی مرگقسمت قبل در خانه نشسته بودم و به این فکر می کردم که چگونه می توانم بدون سر و صدا این ماجرا را به گوش همه برسانم.البته خانه خودم که نیست، هی…