سید خانوم·۲ سال پیشجواد تنهاستهمسر طلبه8️⃣ قسمت هشتم خاطرات تبلیغتا رسیدیم دم در خانه اقا مجتبی پسرانش از در بیرون آمدند و تا سید را با عبا و عمامه دیدند گفتند:《جواد خو…
سید خانوم·۲ سال پیشمن فقط ۱۸ سالم بودزندگی طلبگی3️⃣ قسمت سومصبح با چشمهای بادکرده بیدار شدم. تا چشمم به ساعت خورد دود از کلم بلند شد. سریع شال و کلاه کردم و دفتر و خودکارم را…