یه آدم معمولی،که خوندن ونوشتن رو دوست داره، والبته خندیدن:-)
«چالش هفته» 🍃خانواده 🍃
معلم با گچ سفید درون دستش، روی تخته سیاه نوشت، هم خانواده ی کلمات زیر را بنویسید. هم خانواده یعنی چه؟ یعنی چیزی که از یک رگ و ریشه باشد. یعنی سه حرف اصلی آن یکی باشد. یعنی در کنار شباهت ظاهری از لحاظ معنا هم یکی باشند. خانواده یعنی همین.
وقتی دفتر نقاشی هایمان را سر کلاس باز میکردیم و خم میشدیم روی دفتر تا نقاشی بکشیم، اولین تصاویری که در ذهنمان نقش می بست برای کشیدن یک نقاشی، خورشیدی بود پشت کوه، با دو سه ابر، خانه ای با سقف شیروانی و دود کشی که دود از آن خارج میشد . یعنی آدم هایی در خانه زندگی میکنند. با یک درخت، چند گل و شاید آدمکی که بغل خانه ایستاده. خانه و خانواده آن لحظه در ذهن ما شکل میگرفت. خانواده یعنی همین.
وقتی سفری در پیش داری. وقت وداع ، مادر قرآن می آورد که با بوسه ای بر این کتاب مقدس از زیر آن رد شوی و تو را به خدا میسپارد. خواهر یا برادرت هم کاسه ای آب پشت سرت میریزند که به سلامت بروی و برگردی، خانواده یعنی همین.
خانواده یعنی دویدن های بی امان علی برای کسب مقام سوم و بردن کفش ها برای زهرا
خانواده یعنی یه حبه قند گلوگیر که نفس دایی را بند بیاورد و شادی مجلس عروسی تبدیل به عزا شود
خانواده یعنی کوچ هاشم با قلب ناسور به تهران برای رفاه خودش، سَرور و بچه ها
خانواده یعنی سکه های صوری برای نقی معمولی
خانواده یعنی همین
خانواده یعنی اولین کلمه ای که بچه با آن زبان نیم وجبی دست و پا شکسته میگوید : ماما بابا
خانواده یعنی سر یک بحث بی مورد قهر کنی و غیر مستقیم چند بار سراغت را بگیرند که بروی شام یا ناهار را میل کنی
خانواده یعنی همین
یعنی در دادگاه خانواده درگیر شوی سر حضانت بچه ها، یعنی مادر بخاطر بچه ها از مهریه بگذرد، یا پدر هر ماه مهریه را پرداخت کند
خانواده یعنی همین
یعنی در مجلس خواستگاری سر مهریه دو خانواده عروس و داماد چانه بزنند
خانواده یعنی علاقه ی بی حد و مرز به کسانیکه کنارشان بزرگ شدی، میخواهد تنی باشد یا ناتنی، میخواهد از خون خودشان باشی یا حتی مثل فرزند نداشته بزرگت کرده باشند
خانواده یعنی هزار و یک آرزو برای عروس شدن دختر و دامادی پسر
خانواده یعنی در تدارک آماده کردن جهیزیه برای دختر
خانواده یعنی خانه تکانی قبل عید با کمک همدیگر برای شروع سال جدید
خانواده یعنی دورهمی های خانوادگی شب یلدا
خانواده گاهی یعنی لباس های پخش و پلا شده و شلختگی اتاق بچه ها
خانواده یعنی وقتی دیر به خانه میرسی، غذا را برایمان گرم کنند
خانواده یعنی همان سوپ داغی که وقت سرماخوردگی مادر جلویمان میگذارد
خانواده یعنی چرا مسواکت را شبیه مسواک من خریدی
خانواده یعنی این پیراهن برای من تنگ است، بپوش ببین اندازت هست یا نه
خانواده یعنی این فیلم را ندیدم، تو رو خدا تعریف نکنید، خودم میخواهم ببینم
خانواده یعنی اینکه کنارشان برای چند دهمین بار یک سریال را از شبکه ی آی فیلم ببینی
خانواده یعنی پاشو نماز بخون تا قضا نشده
«یعنی کولر را خاموش کن سرده»
«یعنی کی گفت : کولر رو خاموش کنی، گرمه»
«یعنی بزن اون کانال میخوام فیلم ببینم»
«یعنی نمیشه من میخوام الان فوتبال ببینم»
«خانواده یعنی بذار یه جمعه که دور هم بودیم آبگوشت بار میذارم»
«خانواده یعنی خودکارم جوهرش تموم شده، یه لحظه خودکارت رو بهم بده»
«خانواده یعنی چند بار گفتم : وقتی میرید توالت دمپایی رو خیس نکنید»
«خانواده یعنی مردم بچه بزرگ کردن، ما هم بچه بزرگ کردیم»
«خانواده یعنی بچه هام جلوشون ازشون تعریف نمیکنم پررو نشند»
خانواده یعنی همین
«خانواده یعنی پیاز ها رو جوری خٌرد کن که تو غذا دیده نشن»
خانواده یعنی روزی مادر میشوی یا پدر
عمو ، دایی ، خاله یا عمه میشوی
«خانواده یعنی باز بی اجازه به وسایل من دست زدی؟»
خانواده یعنی همین شناسنامه ای که دست ماست، یعنی نام و نام خانوادگی، نام پدر، نام مادر
خانواده یعنی علاقه ای ورای تمام حاشیه ها، درگیری ها، تنش ها، گرفتگی ها، شادی ها، ورای همه چیز ما را دورهم جمع کرده
به من نگو خانواده یعنی قرارداد، یعنی بقای نسل، یعنی همین...
نه خانواده فقط همین نیست.
خانواده یعنی گوشت هم را بخورند، استخوان هم را دور نمیریزند
اویی که به این کانون محبت، اعتماد، امنیت، خیانت میکند، چیزهایی با ارزش تر از آن ها پیدا نمیکند
خیانت یعنی قربانی کردن شرافت، اعتماد و آدم ها برای رسیدن به چیزی که عیار کمتری دارد
خانواده یعنی پدر و مادر
یعنی زن و مرد
هر چیزی به جز این خانواده نیست
خانواده یعنی نه اینکه یک زن مجرد با تزریق بتواند باردار شود
خانواده یعنی نه اینکه دو همجنس با هم ازدواج کنند
نه، خانواده این نیست
خانواده یعنی پدر، مادر، زن، مرد، خواهر، برادر، تک دختر، تک پسر، دو قلو، سه قلو، پنج قلو و.....
خانواده یعنی اسامی تک تک فرزندان را زیر لب بردن و دعا کردنشان توسط مادر
خانواده یعنی نگاه منتظر پیرمرد سالخورده ای به در، برای دیدار بچه ها و نوه ها
خانواده یعنی زنان کوچک
یعنی آنشرلی در کنار متیو و ماریلا
خانواده یعنی چند استکان چای و یک قندان پر از قند برای اهل خانه
خانواده یعنی سایه بازی روی دیوار بعد از قطعی برق
خانواده یعنی ریختن آب شمع روی ناخن برای اثبات شجاعت کودکی به خواهر و برادرت
خانواده یعنی بارها تکرار کنی حوله وسیله ای شخصی است
خانواده یعنی ترشی خانگی دسترنج مادر
خانواده یعنی «ظرف بیار پوست تخمه ها رو، روی فرش نریزید»
خانواده یعنی « امشب نوبت توئه آشغالها رو بذاری دم در»
خانواده یعنی « تو اونو بیشتر از من دوست داری»
خانواده یعنی امضای ولی در برگه ی رضایت نامه برای رفتن به اردو
خانواده یعنی « تو نباید بچه که به دنیا اومد، اونو از من بیشتر دوست داشته باشی»
خانواده یعنی « اسم پسرمون رو تو انتخاب کن، اسم دخترمون رو من انتخاب میکنم»
خانواده یعنی «فردا به ولیت میگی بیاد مدرسه»
خانواده یعنی «شارژرت به گوشی من میخوره؟ »
خانواده یعنی «چقدر شبیه مادرت هستی»
خانواده یعنی «تو و خواهرت انگار سیبی هستید که از وسط دو نصف شده»
یعنی « قیافه ات با پدرت مو نمیزنه»
خانواده یعنی دختر بچه ای منتظر به دنیا آمدن خواهر یا برادرش هست
خانواده یعنی لحظه ای که برای اولین بار آدمی از جنس خودت، پاره ای از وجودت را در آغوش میگیری
خانواده یعنی لگد های جنین در بطن مادر
یعنی حس ناگفتنی پدر بودن برای اولین بار
خانواده یعنی اشک های شوق آقای والی بعد از خریدن تبلت برای دخترش
خانواده یعنی درگیری های خواهرانه، همسرانه، مادرانه ی خانم دهقان در خانه و مدرسه
خانواده یعنی دلتنگی های فاطمه بخشی با ازدواج خواهر و برادرش
خانواده یعنی سر و کله زدن آقای جلال محسنی با پسر کوچکش پشت در خانه و اینکه به پرسش من کیستم پسرک پاسخ دهد
خانواده یعنی سحر و کمک به خانواده برای چیدن آلبالو های باغ
خانواده یعنی همین زیبایی ها
یعنی همین محبت بدون قید و شرط ، بی چشم داشت برای تمام عمر
خانواده یعنی یک عهد، یک پیوند ناگسستنی، یک رشته ی محبت که در جانمان ریشه دوانده، یک عشقِ عمیقِ رخنه کرده در تار و پود وجودمان، چنانکه هیچ طوفان یا بلوایی نتواند این رشته و پیوند را جدا کند.
خانواده یعنی امنیت، زیبایی، شادمانی، عشق، حق همه ی کودکان، پدران و مادران است
خانواده یعنی همه برای یکی، یکی برای همه
پ ن: عکس های زیر از عکاسی است که سال گذشته در جام جهانی قطر حضور داشته و تصاویر شادی هواداران تیم های فوتبال را با عکس های امروز غزه و مردمش مقایسه کرده.
مطلبی دیگر از این انتشارات
آزادای اندیشه با لباس نمیشه
مطلبی دیگر از این انتشارات
عکسها قصه دارند (۳)
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش | تمرینِ نوشتنِ کوچک و کوتاهِ من