مغالطه: کافر همه را به کیش خود پندارد

سلام علیکم و نورالله و ارزاقه

نام اصلی این مغالطه را نمی‌دانم. مغالطات پیشین را هم همین‌طوری نامیدم. فقط لپ کلام این مغالطه‌ هر چه قدر هم که پیچ و تابش بدهیم و بدهند، همین است. فرد سطح توانایی و تفکّر بقیه را با خودش می‌سنجد.

الگوی منطقی:

من نمی‌توانم کاری را انجام دهم یا چیزی را بفهمم

پس آن کار ناشدنی یا آن مفهوم نامعقول است

در رد این خطای ذهنی همین بس که به تعدّد کارهایی که قبلا برایمان غیرممکن و مفاهیمی که نامفهوم بودند و اکنون در چنبره‌ی توان و دانشمان هستند، بیندیشیم.

هنوز برای پیدا کردن عکس مناسب مشکل دارم
هنوز برای پیدا کردن عکس مناسب مشکل دارم
  • مثال۱: هیچ یک از ما مردم نمی‌توانیم جهان هستی را از ابتدا آن هم بدون الگو بسازیم، پس چنین کاری نشدنی است و از دست خدا هم برنمی‌آید.
  • مثال۲: ما نمی‌توانیم به علّت بسیاری از وقایع و اتّفاقات پی ببریم، پس جهان بر اساس شانس بنا شده و رندمیسم پابرجاست و خدا برای قضا و قدر از تاس به جای حکمت بهره می‌برد.
  • مثال۳: ما نمی‌توانیم عدالت در سراسر زمین بگستریم، تازه پیشینان هم نتوانستند، پس این کار نشدنی است و حتّی آن امام‌زمانی -علیه‌السلام- که می‌گویید می‌آید هم نمی‌تواند انجامش دهد.پس کلّا غیبت الکی است.
  • مثال۴: من نمی‌توانم دیگر ایران را با این همه مشکلات تحمّل کنم، پس ایران تحمّل‌نکردنی و هرکس که بتواند از ایران میگریزد.

فکر کنم دیگر قالب این مغالطه دستتان آمده باشد. ولی اشتباه بودن این مغالطه خیلی آشکار است. برای همین بیشتر مواقع در پوششی از دیگر دلایل و بهانه‌ها پنهان می‌شود. ولی مشخّصه‌ی اصلی آن بهت و شگفت‌انگیز بودن کار است تا آن‌جا که غیر‌ممکن جلوه کند. برای آنکه دچار این مغالطه نشویم، باید دیگران (از خدا و امام و دوستان و خویشانمان ) را جدای از خودمان ببینیم. دارای استعداد‌ها و توانایی‌های مختلف.

برای آنکه دیگران را متوجّه خطایشان بکنیم. نخست لازم است مغالطه را در مورد خودشان نقض کنیم. انبوه افرادی که کوچک‌ترین موفّقیّت‌هایشان را باور نداشتند برایشان بشمریم. سپس از توانایی‌ها و دانش‌هایی که برای انجام کار به ظاهر غیرممکن لازم است نام ببریم و سوم کسانی را که در گذشته دارای این توانایی‌ها بوده‌اند یا چنین کاری را انجام داده‌اند نام ببریم.

  • و آخر آنکه برای اینکه خودمان در مغالطه‌ی دیگران نیفتیم. نخست آنکه به طور کلی و برای هر مغالطه‌ای، سیر علّی و معلولی نوشتار یا گفتارمان را خلاصه بنویسیم. سپس دنبال جملاتی بگردیم که احتمال بیشتری برای وقوع این مغالطه درشان هست:
  • دارای شگفتی و بهت هستند «مگر می‌شود این کار را کرد؟!».
  • جملاتی که به عدم وقوع امری در گذشته استناد می‌کنند می‌کنند «هیچ‌وقت تا حالا رخ نداده»

متشکّر بابت همراهی‌تان

خدانگهدارتان (نخست از گناه سپس از بلا)