در کار کلام
چالش هفته: ادای یک فریضه الهی
با توجه به واکنشهایی که به متن قبلی شد، به نظرم میرسه یه سری از موافقان نظام هنوز نفهمیدند قضیه چیه. برای همین تصمیم گرفتم یه چالش بذارم. امیدوارم آقای محسنی این چالش رو بهعنوان چالش هفته بپذیره.
قبل از هر چیز باید به «برای امروز 1» ارجاع بدم. اونجا گفتم که من نه اینوریام نه اونروی؛ فقط خودمام. معتقدم هر دو دسته موافق و مخالف نظام امروز دارند اشتباه میزنند. روش عمل هر دو طرف باطله. نه اینها شورا میکنند و نه اونها. تنها چیزی که داریم جدال بیحاصله. الان وقت صحبت در مورد این نیست که کی کشته کی نکشته. الان کارهای مهمتری برای انجام دادن هست، از جمله، تلاش برای شناخت ریشه تمامی مشکلات و تلاش برای پیداکردن راهحل (من مدعیام اگه یه نفر، حداقل در ویرگول، باشه که داره این کار رو انجام میده، منم). معتقدم الان کار درست اینه. اما مشکل اینجاست که من تنهام. کمتر کسی با من همکاری میکنه. مساله اصلی اینه که خواص ویرگول در حال خرابکردن کار من هستند (به این متن رجوع کنید)، فرقی هم نداره موافق یا مخالف نظام. متن قبلی رو برای این منتشر کردم که نشون بدم یه سری از مخالفان نظام فقط کار من رو خراب میکنند.
اما برسیم به موضوع اصلی. که فکر میکنم یکی از مهمترین کارهاییه که الان باید انجام بشه
وقتی گفتم: اینها از آزادی این رو میخوان؟
کاربر مرتضوی گفت: «دوست گرامی از سطح سواد یا سن ایشون اطلاع دارید؟»
و بعد، وقتی گفتم: مستبدّ با موفّقیت شناسایی شد.
کاربر مرتضوی جواب داد: «بخاطر این لحن میپرسم که سطح سوادش چیه؟
این فتنه سعودی اینترنشال بیشترین قربانیاش دانش آموزایی هستن که دو سه تا کلمه انگلیسی بیشتر از بقیه همسنهاشون بلد بودن و فکر میکنن علامه دهرن.
من ... بهتون خاطرم هست گفته بودم مایل نیستم پستای من رو بخونین.
از اخلاقیات میگین در صورتی که من رضایت ندارم حتا باز کنید پست رو... [انگار وبلاگ آلبوم شخصیشه :)] بعد شمایی که نمیتونی جلوی خودتو بگیری..انتظار داری حرفاتو گوش بدم؟»
گفتم: «خب اشتباه فهمیدید. مسأله رو تحریف نکنید.
مقصر خود نظامه. مقصر مدارس نظامه که غفلت کرده.
فکر میکنم باید یادتون بندازم که تو همین ویرگول، اول کار، برخورد موافقان نظام با معترضان چطور بود.
یادتون رفته؟ یه سوزن هم به موافقان نظام بزنید»
گفت: «اینکه یه نفر به شما بگه پست های منو نخون مقصرش نظامه؟»
گفتم: «آره. چون اینها تربیت شده مدارس این نظام اند»
گفت: «نمیشه انداخت گردن مدرسه. طرفداران نظام هم تربیت شده های این مدارسند.»
گفتم: «خب مشکل اینه که موافقان نظام هم همین اند. فرقی بینشون نیست.
آدمی که شعار میسازه زن زندگی هرزگی، یه بیشرفه» و در ادامه: «دقیقتر بگم. خائنه.» (برای اینکه طولانی نشه، ادامه این گفتگو رو در متن اصلی بخونید).
اما این وسط یه سوال مهم پرسیدم: «یه سوال بپرسم. شما تابحال نقدی به عملکرد آقایان دست انداز یا سمیعی داشتید؟»
گفت: «نه خب. چون طبق فهم خودم حرف نادرست یا خبر دروغی ازشون ندیدم.»
گفتم: «هیچ توهینی ازشون ندیدید؟»
گفت: «اگه دیده باشم حتما تذکر میدم. خصوصی یا عمومی»
گفتم: «دیدید یا نه»
گفت: «تا اونجا که حضور ذهن دارم. نه هنوز»
گفتم: «پس یادم باشه فردا چند مورد نشونتون بدم، ببینم چه کار میکنید»
حالا میخوام چند مورد نشون بدم و آقای مرتضوی و تمام دوستان مسلمان رو به یه چالش زیبا دعوت کنم.
خوشبختانه، کاربر آیدا در این متن موارد زیادی نشون داده و کار من رو راحت کرده. توصیه میکنم اگه ندیدید حتماً ببینید.
اما بذارید چند مورد از تجربه خودم بگم.
وقتی آقای سمیعی این متن رو نوشت، بهش گفتم: «لازمه این متن نقد بشه. در ذهنم در حال آمادهکردن یه جوابیه هستم. آماده شد، همینجا براتون میذارم. اگرچه که بعید میدونم جوابی به انتقادات بدید (و به نظرم حتی بعیده مطالعه کنید)، اما بهرحال این کاریه که باید انجام بشه.»
اول که خودشون افتخار ندادند به من جواب بدن و یکی دیگه از دوستان جواب دادند. من نقدم رو نوشتم و براشون گذاشتم. بعد از این جواب دادند: «متن شما را خواندم. تقریبا هیچ ارتباطی به تحلیل بنده نداشت. شما خودتان یک برداشت های بی ربطی از عرایض بنده کرده و یک نقد بی ربط تر نسبت به آن برداشت بی ربط خودتان ارائه فرموده اید. لذا نیازی به پاسخ گویی نمی بینم.»
من هم گفتم: «اینکه به صورت کلی بگید برداشت بیربط داشتم و نقدهام بیربطتر هم بوده، قابل قبول نیست. به طور مشخص تعیین کنید کجاش بیربطه؟ غیر از اینه که اساس تحلیل شما یه تحلیل مارکسیستی از جامعه و دولته؟ غیر از اینه که نگاهتون پوزیتیویستیه؟ اگه آره، برای من مشخص کنید کجاش رو اشتباه فهمیدم»
طبیعتا جوابی ندادند و فقط به تخریب شخصیت من پرداختند: «بله عزیز، غیر اینه. شما کلا همه جاش رو اشتباه فهمیدید. متاسفانه حضرتعالی شهوت بحث کردن بی دلیل و بی هدف دارید. نه تمایلی به فهمیدن صحبت های طرف مقابل دارید و نه واقعا حرفی برای گفتن دارید. به همین دلیل بنده وارد بحث با شما نمی شوم و ترجیح می دهم از وقتم استفاده بهتری کنم. ارضای شهوت شما چیزی نیست که بنده علاقه ای به آن داشته باشم.»
این جواب در اصل سفسطه است. برای همین گفتم: «متاسفانه رفتارتون برخلاف گفتارتونه. همین باعث میشه به نظر برسه در حال فرار از پاسخگویی هستید. شما داری به من جواب میدی، اما این جواب فقط شامل توهین میشه. کسی که نخواد بحث کنه، اصلا جواب نمیده. اما به نظر میرسه شما علاقه داری بحث کنی، اما خب دوست داری توهین کنی»
دیگه جوابی نداد. از آقای مرتضوی میپرسم: این اگه استبداد رأی نیست، پس چیه؟
اما یه مورد دیگه هم میگم. کاربر ماجدیزاده یکی از فعالان رسانهای حوزه رسانه های معاند و معارض یه زمان مدام متونی منتشر میکرد در تبیین جهاد تبیین. یه بار در زیر یکی از متون تحلیلیاش پرسیدم: «یه سوال بپرسم. شما تابحال قدمی در راستای ایجاد وحدت، یعنی آشتی معترضان با نظام برداشتی؟»
اصلاً جواب نداد. من نمیفهمم آدمی که حداقل آداب اجتماعی رو بلد باشه، میدونه وقتی یکی میاد عین آدم ازش سوال میپرسه، عین آدم بهش جواب میده. چرا جواب نداد؟ من نمیدونم. اما این حرکت توهینه.
مسلماً موارد بیشتری از این دست توهینها هست. توصیه میکنم هر کس دیگهای که با این دست توهینهای موافقان نظام مواجه شده، حتما در قسمت نظرات بیان کنه.
اما چالش چیه؟
از آقای مرتضوی و هر کسی که خودش رو مسلمان میبینه، درخواست دارم به وظیفهای که اسلام براشون تعیین کرده عمل کنند: امر به معروف و نهی از منکر.
من میخوام رفتار این توهینکنندگان موافق نظام تمام بشه. این وظیفه همه است که از طریق امر به معروف و نهی از منکر کمک کنند این رفتار زشت و ناپسند برچیده بشه. متأسفانه دیدید که امثال آقای سمیعی با من چطور برخورد میکنند. پس اینجا از تمام مسلمانان میخوام تا با عمل به فریضه الهی خودشون به این رفتار زشت پایان بدن. یعنی اینقدر به این دسته توهینکننده فشار بیارن تا شورا کنند.
خیلی ساده بگم. تا زمانی که این رفتار تمام نشده، مسلمانان حاضر در ویرگول باید به امر به معروف و نهی از منکر ادامه بدن. به همه مسلمانان توصیه میکنم اول یه سوزن به خودشون بزنند، بعد یه جوالدوز به دیگران.
ممنون میشم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
روزمره+چالش📌🧩
مطلبی دیگر از این انتشارات
به کوچولویی که دیگه نیستم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
هایکو کتاب! +چالش