یادگیری با دستان روغنی?

سرآغاز...

طبق گفته ی یکی از فیلسوفان در جهان دو نوع شیء وجود دارد:

  1. جسم(thing):چیزی که ما در تعامل با او فعالیت می کنیم و چیزی را خلق می کنیم مانند ساز،کفگیر،قلم و...
  2. وسیله(device):چیزی که نیازی به تعامل انسان ندارد و بدون دخالت او می تواند کار خود را انجام دهد و به اصطلاح فقط آنرا مصرف کرده نقشی در استفاده ی آن نداریم. مانند رادیو،ماشین آلات کارخانه ای و...

کسانی که توانایی های فنی دارند اکثرا با جسم سر و کار دارند. آنها نسبت به محیط پیرامون خود خلق کننده ای فعال هستند نه مصرف کننده ای منفعل،زیرا می توانند اشاء را تغییر دهند،دوباره بسازند و...در صورتی که دیگران صرفا از دست آورد های دیگران استفاده می کنند و نقشی در تغییر پیرامون خود ندارند.

اصیل ترین رابطه ی انسان با جهان رابطه ای از طریق دست ها است.نه چشم ها،نه گوش،فقط دست ها.?وقتی در طبیعت و اجسام آن دخل و تصرفی می کنیم و آنها را تغییر میدهیم،وقتی چیزی را لمس می کنیم،حس می کنیم اینجاست که ما با تمام وجود در جهان غوطه ور می شویم و این همان زیبا ترین ارتباط تنگاتنگ بشر با پیرامون خود است.

سر گذشت...

با وجود تمام این ها امروزه اگر به پدر و مادری بگویید فرزند شما توانایی های فنی خوبی دارد.بگذارید در این مسیر فعالیت کند گمان می کنند به آنها دشنام داده اید!

ما آنقدر مفهوم "نبوغ" را محدود کرده ایم که تنها علوم نظری و مدارج دانشگاهی در آن می گنجند و علوم عملی و فنی جایی در تعریف امروزی نبوغ ندارند،اما مکانیکی که با شنیدن صدای موتور پی به مشکل آن میبرد،نجاری که با دیدن چوب کیفیت آنرا حدس میزند و...هم نخبه هستند و این اشتباه ما است که آنها را از دایره ی نبوغ خارج می کنیم.





چرا امروز همه ی ما تنها دانش نظری را به عنوان دانش میبینیم؟چرا گوشه ی چشمی به فنون بینظیری که می توان خارج از دانشگاه آموخت نمی کنیم؟

دانش نظری همیشه به دنبال چیستی است در حالی که دانش فنی پاسخ چگونگی را به ما می دهد!حقیقت این است که گاهی چیستی سخت و سنگین است،گاهی یافتن پاسخ سوالات چیستی ممکن نیست،درک چیستی سخت است.گاهی باید برای فهمیدن چیستی زندگی چگونگه زندگی کردن را آموخت...

چرا همه ی ما به دنبال چیستی ها می گردیم و از چگونگی ها چیزی نمی دانیم؟می دانیم مراحل کشاورزی چیست اما تا بحال یک نهال نکاشته ایم!می دانیم شیمی چیست اما چقدر در آزمایشگاه ها وقت گذرانده ایم؟کدام مهندس برق از دانشگاه سیم کشی را آموخته؟

چرا در جهان دانش نظری خلاقیت را در انحصار هنرمندان و نویسندگان می دانیم؟گاهی باز کردن یک موتور چیزی کم از هملت ندارد!شاهکاری است که بتوانی صد ها قطعه ی ریز را جوری در کنار هم طراحی کنی که یکی برای همه و همه برای یکی باشند...


بیایید شغل های فنی و نظری را مقایسه کنیم:

۱. در آمد مشاغل فنی بیشتر از مشاغل نظری است و در عین حال جایگزین پذیر تر هستند.یک مهندس در ژاپن می تواند خانه ای در قلب آمریکا طراحی کند اما هیچ لوله کشی در این سوی دنیا نمی تواند نیاز های آن سوی دنیا را برطرف کند.


۲. واقع بینی در شغل های فنی بسیار فراتر از شغل های دیگر است.آنها می دانند دقیقا باید چه کاری انجام دهند و خروجی کارشان چیست.اگر قرار است چیزی تعمیر شود شکست و پیروزی کاملا واضح است اما در شغل های نظری همه چیز در هاله ای از ابهام قرار می گیرد و زیر سخنان زیبا عملی که انجام شده گم می شود.



۳. در شغل های عملی فرد راحت تر می تواند خودش باشد زیرا تنها نتیجه و خروجی کار او اهمیت دارد و کسی به اخلاق او کاری ندارد.او می تواند روز بدی را تجربه کرده باشد،او می تواند درون گرا یا کم حرف باشد اما باز هم بهترین باشد.در صورتی که در شغل های نظری تمام شخصیت شما سنجیده می شود.به متصدی بانک هر روز بار ها امتیاز می دهند و با این حال او چطور می تواند خودش باشد؟به افراد درون گرا چقدر فشار می آید؟مدام باید به فکر آن باشید که دیگران درباره ی شما چه فکری می کنند؟

در مشاغل فنی دست شما می برد،از روی نردبان می افتید،آسیب می بینید و... اما هرگز عمیق ترین ابعاد وجودی شما آسیبی نمی بیند،تغییری نمی کند و شما آزادید خودتان باشید.



۴. ارتباطات انسانی در این مشاغل واقعی تر است.با اینکه شاید افراد خشن تر به نظر برسد اما لابی،زیر آب زدن و پارتی بازی در این مشاغل کمتر است.شما با دو ساعت سخنرانی نمی توانید چند میکرو متر به اندازه ی قطعه اضافه کنید.اینجا استاد شما توانمند است و شما می دانید که کار او درست است و می تواند به شما آموزش دهد پس از انتقادات او نمی رنجید و برتری توانایی او را درک می کنید. اما در کار های دفتری رییس بودن ملاک مشخصی ندارد ژن خوب،پول و پارتی و...در انتخاب او نقش دارد و این باعث می شود قدرت در این مشاغل مشروع نباشد.درمشاغل فنی همه چیز کاملا روشن است.از مهارت ها گرفته تا خروجی ها و...



۵. در مشاغل فنی انسان ها به شهود میرسند چیزی که قابل اموزش نیست.یک آتش نشان خوب میفهمد که چه زمانی ساختمان فرو میریزو و از آن هارج می شود،یک جوشکار صدای دستگاهش را می شناسد و....


سرنوشت....

اینکه علاقه ی شما به دانش نظری یا عملی باشد می تواند انتخاب شما را تعیین کند.هیچ دانشی بر دیگری برتری ندارد و این پست صرفا برای آنکه کمی از محاسن شغل های فنی را بیابیم چرا که بسیار مهجور واقع شده اند. اینکه دستان شما جوهری یا روغنی باشد را تنها خودتان تعیین می کنید و ارزش هیچ شغلی کمتری از دیگری نیست....


منبع:کتاب باز،دکتر شکوری