آسمان تو هستی آبی
شبها مگر نمی خوابی
به روز ابری پر از آهی
مگر تو هم در پی جانانی
به وقت باران تو اشک باری
غروبها تو دلگیری
سحرگاهان تو می لرزی
شباهنگام زنی چشمک
نمی خندی بر من دلقک
آسمان تو چه می جویی
کدامین عطر را می بویی
تو دنبال چه میگردی
به وقت خشم طوفان پر از گردی
تو عاشق ان ماهی
کدام ماهی بدین ماهی
ز هجرانش روزها پر از آهی
شبها به دیدن تو بی تابی