پر از هراس و امیدم که هیچ حادثهای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست
? چه جالب که عشق رو هم با هراس و هم با امید همراه دونسته، کمتر چیزی هم میتونه آدمو بترسونه و هم امیدوار کنه.
توی قرآن، رعد و برق رو مایه بیم و امید دونسته؛ بیم به خاطر صدا و خطراتش و... و امید به خاطر بارش باران بعدش. الگوگیری فاضل از قرآن باز هم عالی بود.
درختها به من آموختند: فاصلهای
میان عشق زمینی و آسمانی نیست
? راستش هنوزم مطمئن نیستم این بیتو درک کرده باشم!
دقیقا نمیدونم منظورش چیه؛ اما یه حدسایی میزنم. وابستگی درخت به عشق زمینیش یعنی خاک و آب و وابستگیش به عشق آسمانیش یعنی هوا خیلی تنگاتنگه و بدون هر کدوم، زنده بودنش میسر نیست.
فاضل شاید میخواسته اینطور بگه که عشق زمینی و آسمانی هر دو برای حیات نیازن و خیلی نزدیک به هم و لازم و ملزوم هم!
از شعر "عشق" از کتاب اقلیت، بیت های بالا زیباتر بودن و منتخب من. شما هم لذت بردین؟!
کانال تلگرام من: mMahdi_mahmoodi
خوشحال میشم ببینید.