آزاد کبیری
آزاد کبیری
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

آه کشیدن

آه!
آه!


«آه کشیدن» نشان دهنده‌ی اوج زندگانی‌ست. لفظ آه در لغت معنایی ندارد. ولی بی‌اندازه تفسیر می‌پذیرد که برای هر فردی مصداق متفاوتی پیدا می‌کند. بیایید نظری به آه بیندازیم.

آه دم ِگرمی است از وجودِ زنده‌ی ما. وقتی آه می‌کشیم یعنی که هنوز سرپا هستیم ولی دیگر لب به شکایت باز نمی‌کنیم. آه کشیدن شاید اوج رضایت باشد و پذیرفتن وضع زمین و زمان. وقتی که آه می‌کشیم یعنی دیگر دست و پا نمی‌زنیم و به زندگی خود ادامه می‌دهیم، آهسته‌تر، سری افتاده شاید حتی با لبخند.

وقتی عاشقی بعد از سال‌های زیادی هنوز به کام نرسیده، آهی می‌کشد یعنی که سکوت کرده‌ام و می‌دانم او نصیب من نمی‌شود؛ من اما زنده می‌مانم و نفس می‌کشم.

وقتی بیماری پس از سالیان پر رنج، گوشه‌ی بیمارستان به روی دکتر ِخندان آه می‌کشد یعنی که آقای دکتر تا اینجایش را دوام آورده‌ام، شاید از اینجا به بعدش فرجی شود.

آه را هرکسی نمی‌کشد جز کسانی که مسیر زیادی پیموده‌اند و همچنان کمر خم نکرده و زانو نزده‌اند. آه امید نیست، و یأس هم نیست، مابین این دو. مثل شخصی که سه ساعت از ساعت قرار گذشته و می‌نشیند روی نیمکتی، می‌داند که نمی‌آید اما خب، شاید، شاید، شاید آمد.

آه را هر کسی نمی‌کشد. آه سیگار کشیدن روح است. آه ناتمام است.

ادبیاتعشق
پانزده سال است که می‎نویسم، ولنگار، با پوستی تافته از گرمای جنوب، توی در به دری های تهران.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید