آنقدر گریه کردهام
که شبیه باران شده ام
در آسمان شهر تو
ابر شده ام
باریده ام
نسیم شده ام
و هوا را برای عشق
معطر کرده ام
و با گل های سپید صبحگاهی
بر در خانه ات کوبیده ام
اما هیچ گاه
پاسخی نشنیده ام
شاید رفته ای
به سرزمینی دور
جایی که ابری نیست
مه ای نیست
شبنمی نیست
باز هر جا که باشی
من آسمان تو خواهم شد
و باز هم سراغ خانه ات را
از مهتاب خواهم گرفت
ای کاش بدانی
چقدر خسته ام
از این همه گشتن ها
و نرسیدن ها
خانه ات کجاست؟
من در جست و جوی تو
هزاران بار
باران خواهم شد...
فروردین 99
علی دادخواه