ویرگول
ورودثبت نام
علی‌سینا فخرایی
علی‌سینا فخرایی.
علی‌سینا فخرایی
علی‌سینا فخرایی
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

عشق و نفرت کلاسیک | یادداشتی بر داستان رومئو و ژولیت


اگر داستان "رومئو و ژولیت" رو نخوانید، لطفا این کار را بکنید. (حداکثر 15 دقیقه زمان می‌برد)

لینک مطالعه در فیدیبو (خبری از اسپانسری و .... نیست!)

“Before You Embark On A Journey Of Revenge, Dig Two Graves” — Confucius

مروری بر داستان

رومئو (پسر لرد مونتاگو) و ژولیت (دختر لرد کاپولت) دو عاشق هستند که عاشقانه هم دیگر را دوست ندارند اما خانواده‌هایی دارند که در نفرت و نزاع دیرینه به سر می‌برند.

از جایی که رومئو و ژولیت بدون هم نمی‌توانن زندگی کنن، تصمیم می‌گیرن مخفیانه ازدواج کنن که شروع درام این داستان است.

قطعا این عشق مخفی نمی‌مونه و خانواده‌ها راضی نمی‌شن به این وصلت.

در این میان هم تیبالت (پسر عموی ژولیت) مرکوتیو (دوست رومئو) بابت این نزاع خانوادگی و عشق این دو جوان کشته می‌شوند.

اوضاع دیگه نباید از این بدتر بشه، نه!؟

شاهزاده ورونا، رومئو را تبعید می‌کنه و پدر ژولیت تصمیم می‌گیره که ژولیت را به ازدواج اجباری با کنت پاریس دربیاورد اما ژولیت عاشق رومئو است، پس باید نقشه‌ای بکشد که از این مهلکه بیرون بیاد.

ژولیت پیش فریار لارنس می‌ره و از اون کمک می‌خواد.

برنامه بر این میشه ژولیت، زهری رو بخوره که به مدت دوروز بمیره و بعدش رومئو بیاد و ژولیت رو از قبر دربیاره و این دو عاشق برن پی زندگیشون.

اما خب این خبر دیر به دست رومئو می‌رسه و رومئو خودش را با زهری کنار قبر ژولیت می‌کشه.

بعد از چند دقیقه ژولیت از خواب دوروزه خود بیدار می‌شه و پیکر بی‌جان رومئو کنار قبرش می‌بینه و از اونجایی که ژولیت توان زندگی بدون رومئو رو نداره، خودش را با خنجری می‌کشه


"آفتاب حزن از شدت اندوه سر خود را بیرون نمی‌آورد؛ از این جا بروید تا از این اتفاق اندوهبار سخن بگویید" — شاهزاده ورونا


لعنتی‌های چذاب (?)
لعنتی‌های چذاب (?)


چرا این داستان انقدر معروف شد؟

متوجه شدید چقدر این درام، ساده و تکراری بود؟

دو عاشق که رضایت خانواده‌هاشون باهاشون نبود.

تا الان کلی فیلم و سریال رومنس دیدیم که داستان عمیق‌تر و پیچیده‌تری رو ارائه دادن اما سوال اصلی همچنان باقی میمونه، چرا این داستان بسیار ساده شکسپیر باید انقدر معروف شه؟


به تاریخ توجه کنیم!

شکسپیر این رمان رو در سال 1595 نوشته یعنی یعنی حدود 426 سال پیش!

خب که چی؟

الان که ما در قرن 21 زندگی می‌کنیم، هرروز با کلی خرافات و شبه علم یا حتی ضد علم دست و پنجه نرم می‌کنیم، خرافاتی که در طی 400 سال آینده کاملا هضم می‌شه و مسخره می‌شه و آدم های 400 سال بعد میگن که اینها چقدر احمق بودن!

تمام حرف من این است که این داستان با توجه به سطح فکر و دغدغه مردم زمان خودش، انقلابی بوده و این داستان طی زمان نقل شده تا به دست ما رسیده.


بازم قانع نشدم

خب در نهایت باید بهتون این حق رو بدم، به خصوص وقتی ادبیات کلاسیک جهان رو با ادبیات داخلی خودم و شعر غنایی مقایسه میکنیم، متوجه می‌شیم چقدر شاعرای ما در این زمینه خفن و عالی عمل کردن و جای هیچ اشکالی رو باقی نذاشتن طوری که تنها رومنسی که بنده رو قانع می‌کنه که می‌تونه به زندگی عادی نزدیک باشه، همین ابیات غنایی است!


قبل از خداحافظی، اجازه دهید تا چند دیالوگ از این اثر رو باهاتون به اشتراک بگذارم


"ولی مهربان! چه درخششی از آن پنجره آشکار می‌شود؟ آن‌جا مشرق است و ژولیت مثل خورشید جلوه می‌کند" - رومئو
"مرا عشق خود خطاب کن. تنها نامی که می‌خواهم همین است!" - رومئو

"اکنون ای خنجر! مرا به عشقم برسان!" - ژولیت

نظر شما چیه؟ کدام فیلم، سریال یا کتاب بهترین داستان رومنس را داره؟

داستانرمانعشقشکسپیرادبیات جهان
۳
۳
علی‌سینا فخرایی
علی‌سینا فخرایی
.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید