نامه های علی و زری
نامه های علی و زری
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

نامه صد و یازده ( وقتی با آش دوغ هم دوباره عاشقت میشوم )

علی عزیزم سلام

چند وقته که پروژه های راه دورت تمام شده و برگشتی تهران و به ارامش نسبی رسیدی.

منم بی تابانه منتظر دیدنت هستم.

امروز شرایطی پیش اومد که مجبور شدم با تاکسی برم جایی. یه ظرف از آش دوغی که پخته بودم رو با یه پارچه ی گل گلی بقچه کرده بودم و گرفته بودم دستم.


بوی سیر داغ کل تاکسی رو برداشته بود. خانم مسنی که کنارم نشسته بود گفت عجب بویی داره آشت. با هندزفری داشتم از فیدیبو سرگذشت ندیمه میخوندم. یه لبخند ملیحی زدم و هندز فری رو استاپ کردم. چون میدونستم جمله ی عجب بویی داره میخواد بگه من میخوام باهات حرف بزنم.

گفتم ولی زیاد توش سیر نریختم. با تعجب دستشو مشت کرد زیر چونه اش و گفت مگه خودت پختی؟ پشت چشم نازک کردم و گفتم آره والا. کار خودمه.

شالشو رو سرش جابجا کرد و گفت :

خوش به حال شوهرت ، شوهر من عاشق اش دوغه و من اصلا حال و حوصله ی اش درست کردن ندارم.

منم ناخوداگاه و خیلی معمولی گفتم اتفاقا شوهر من آش دوغ دوست نداره ، آش رشته دوست داره.

اونم گفت: وا ، چه بی سلیقه ، مگه میشه آش دوغ دوست نداشت؟

یه نگاه به بقچه انداختم و یواش گفتم : آخه شوهرم اینجایی نیست، اونا آش دوغ ندارن. هر وقت اش دوغ میپزم میگه چیه این آش که شما عاشقشین، یه دوغه که گزمش میکنین میخورین دیگه.

خانومه چند ثانیه مات من شد و یهو زد زیر خنده. گفت تاحالا به این قسمتش فکر نکرده بودم که دوغو گرم میکنیم.

من به مقصد رسیدم. یه تعارف شابدوالعظیمی هم زدم که آشو ببره برای شوهرش و پیاده شدم.

بقچه ی اشو بغل کردم. هنوز گرم بود. اما قلب من خیلی خیلی گرمتر از اون.

این اولین بار بود که داشتم در مورد شوهرم، در مورد تو با مردم حرف میزدم. اینکه میدونستم تو آش رشته دوست داری ، نه دوغ . یا همیشه به اش دوغ میگی دوغِ داغ، تو این هوای آتیش ، آتیشم میزد.

چقدر ذوق مرگ بودم و چقدر ندید بدید

یه شوهرم میگفتم صد تا شوهرم از دهنم میریخت. انگار آسمون وا شده و فرشته ها تو رو انداختن تو بغل من.

انگار فقط من شوهر دارم.

چقدر خوب بود. حسشو میگم.

از اون موقع تا حالا دارم به این فکر میکنم وقتی من در مورد تو و آش دوغ اینجوری حرف میزنم ، اینقدر ذوق میکنم، اگه بخوام پزتو بدم ، چقدر ذوق کنم؟

قررررربونت برم من

زود بیا پیشم

عاشق روی ماهت ، زری


آش دوغآشسرگذشت ندیمهنامه ای به تو که نمیخوانیرابطه
نامه های شماره دار نوشته ی زری هستن و بی شماره ها نوشته ی علی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید