آن-·۱ ماه پیش۲۳ آبان-امروز کسی رو دیدم که نه میدید و نه خوب میشنید، پاهاشو محکم روی زمین فشار میداد و عصاشو با لرز میکوبید.امروز خیلی سست بودم، انقدر زیاد ک…
آن-·۲ ماه پیشروز ها که میرود؛روز ها که میرود من امید وار تر میشوم.روند سالم و بشاشانهای نخواهم داشت، اما حالمان خوب است، خوب میخوریم و خوب میخوابیم.مزاجمان کمی به…
آن-·۳ ماه پیشافکار مشوشم در طلب تسلسل آرمیدهاند.خواستم درس بخوانم دیدم مراد اینچنین حاصل نشود مگر فرد گذارمش، دوات برقصانم و بر دم ِقاصدک کشیده و برایش اندر این احوالات بنویسم.چیزی از هجد…
آن-درنامـهای به تو که نمیخوانی·۴ ماه پیشمیخواستم برای سما بنویسم-امیدوار بودم بتوانم نامه ای بنویسم، به مخاطب سما.تا برایش از رنج دلتنگی یک روزه ام بگویم.اما من تهی تر از آنم...
آن-·۵ ماه پیشدلدار؛ولی انگار هیچوقت مال من نبود.....ما حتی خودمان هم مال ِ خود، نیستیمفکر می کنم با فراموش کردنش باید خود را نیز فراموش کنیم.از بالای صخره پرت…
آن-·۶ ماه پیشمرداد و مرداب؛-من ِماچانه اش را سابید،دندان به دندان و خون به جگر میسایید،سایه بلند سرو، کنار چمن زار زرد.-اتفاق افتاد-مشق شب :" مرداد و مرداب"امر داد ت…