AnnE·۸ روز پیشمرداد و مرداب؛-من ِماچانه اش را سابید،دندان به دندان و خون به جگر میسایید،سایه بلند سرو، کنار چمن زار زرد.-اتفاق افتاد-مشق شب :" مرداد و مرداب"امر داد ت…
AnnE·۲ ماه پیشبالاخره؛این منم!هفته گذشته که رفتم مدرسه و رفتم کمد های مدرسه رو گشتم، یه گواهینامه دیدم که جالب بود، من از آخر به اول شروع کردم به خوندنش و دیدم…
AnnE·۳ ماه پیشمیتپد؛--روز ها دارند حماقت خودشان را در کلافگی و ترس جلوه میدهند، دیگر نمیدانم باید چگونه عمل کرد؛ حداقلش میدانم که قضاوت نمیشوم، چون بهار اس…
AnnE·۳ ماه پیشحفره کن-!این جهان زندان و ما زندانیان حفره کن زندان و خود را وا رهان-مولویاره محیط اطرافمون شده یه زندان تنگ، دیوار سیاهش، البته نه، سایه های سیاه…
AnnE·۶ ماه پیشمی در سودا؛دم من از برای دم زدن نبود و نشد، نشد بشود خام من پخته و دل سوخته.. گویا که او نه حس است و نه جسم، یک منزل است، یک خانه ویران ِغم زده ، یک س…
AnnE·۶ ماه پیشاز باب درد دل؛گریه نکن گل ناز من، گریه نکن، من که دیدم خستگی هاتو، تو فقط نفس بکش، با من انجامش بده.من میبینم تلاش هاتو، من میبینم کار هاتو که دیگران ندی…
AnnE·۶ ماه پیشبدون نام، بدون معنااز ناخنش خون زده بود، لبش هم چاک عمیق و بزرگی برداشته بود، انگشت هایش آویز لبش بود و آن ها را پوسته پوسته میکرد ، تن صدایش تغییر کرد، اگر د…
AnnE·۹ ماه پیشدر قدم ها؛کلاه حصیریَش اجازه نمی داد چیزی از چشمانش دیده شود.سایه رنگ پوستَش که تیره نظر می کرد را تاریک تر جلوه می داد.
AnnE·۱ سال پیشدر بین همه...نمیدانم که در چه نوع نوشتن، آنهایی که با قلم دلم می نویسم جا میگیرند. نه سیمین گونه اند و نه پروین پسندانه، حتی فروغ هایم قبولشان نخواهند د…