آنه^^
آنه^^
خواندن ۲ دقیقه·۳ ماه پیش

چاییِ لب سوزِ لب دوز

بیست و سوم مردادماه

یک: برای خودم یه لیوان چایی لب سوزِ لب دوز می‌ریزم و شروع می‌کنم به نوشتن از امروز. نوشتن رو دوست دارم. نوشتن ده قسمت از روزم رو هم دوست دارم چون باعث می‌شه بیشتر به جزئیات توجه کنم و از کنار آن‌ها به راحتی نگذرم.

دو: مشکل اساسی این روزهای من با کولره. چرا؟ چون روشنش که می‌کنم سردم می‌شه و وقتی هم خاموشش می‌کنم گرمم می‌شه. تمام مدت در حال رفتن به سمت کولر و برگشتن سر جامم. هی خاموش، روشن، خاموش، روشن...

سه: رفتم قند بردارم که با چاییم بخورم. در قندونو باز کردم، قند رو هم برداشتم و اومدم بذارمش توی دهنم یادم افتاد قرار بود سی روز قند مصنوعی نخورم. بابا سخته خب...

چهار: چند وقته تو خوابام همش دارم از یه چیزی یا اتفاقی یا نمی‌دونم شایدم کسی فرار می‌کنم. حالا یا خودم تنهام، یا با دوستی، خانواده‌ای، شخصی، یا حتی بعضی وقتا یه دختر بچه‌ی کوچولو که انگار توی خواب می‌دونم بچه‌ی خودمه توی بغلمه که سعی دارم از اون چیزی که نمی‌دونم چیه نجاتش بدم.

پنج: تم تلگراممو عوض کردم و انگار یه جای دیگم. اصلا فضا برام بیگانه‌ست. نمی‌دونم چقدر طول می‌کشه تا بهش عادت کنم.

شش: امشب متوجه شدم عمم چشمشو عمل کرده بوده و رفتیم عیادت. به همین دلیل هم نتونستم ساعت مطالعمو به ده ساعت برسونم.

هفت: انقدر تغییرای زیادی بین فامیلامون دیدم که اصلا حس می‌کردم یکی از اصحاب کهفم که بعد از سیصد سال دارم می‌بینمشون. چقدر وقت بود ازشون بی خبر بودم.

هشت: امشب به یه نکته‌ای پی بردم. یعنی یکی از فامیلامون اومد بهمون تسلیت بگه به خاطر فوت پدربزرگ مامانم. یکی دیگشون بهش گفت نگو غم آخرت باشه. بعد من یکم فکر کردم و دیدم می‌شه این جمله رو اینجوری برداشت کرد که: آدمیزاد تا وقتی زندست به هر حال غمگین می‌شن. مگر اینکه بمیری و دیگه غمی توی این دنیا نداشته باشی. یعنی نفر بعدی خود تویی! بقیه برات غمگین می‌شن ولی تو دیگه نیستی که غمگین بشی. خیلی دارک شد نه! یه خورده فکر کنین بهش...

نه: بالاخره خرما پیدا کردم که با چایی و قهوه بخورم. چون همینجوری خالی خیلی تلخن و با زجر فقط چایی رو فرو می‌دادم.

ده: گفتمش سر بسته، کاری کن بسوزانی لبم
رفت و یک لیوان برایم چایی لب سوز ریخت

چاییتسلیتاصحاب کهففامیلیادداشت روزانه
[تکرار غریبانه‌ی روزهای آنه سرانجام این‌گونه گذشت...]
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید