امیدوارم پدران سرزمینم از شنیدن چنین باورهایی از فرزندانشون دلخور نباشن. البته امیدوارم فرزندانشون عمیقا چنین باورهایی داشته باشن، تا آرامش واقعی پدر براشون معنای زندگی به ارمغان بیاره.
شاید کسی دوست نداشته باشه نامه ای با این محتوا به پدرش بده، یا حتی شاید چنین باورهایی رو نپذیره، بنابراین تصمیم گرفتم از طرف خودم به پدرم بنویسم تا موجب آزردگی پدر یا فرزندی نشه.
سلام پدر جان. من معامله گر بازارهای مالی هستم. سود مستمر معاملاتم برای سال گذشته فلان درصد و به طور میانگین برای هرسال فیسال درصد بوده! اما مسئله پول نیست! فشار چارچوب ها و محدودیت های جامعهاس که به طور غیرمستقیم روی باور پذیری شما نسبت به فرزندت تاثیر منفی میذاره. آره این دولت یا این حکومت یا این سیاست به درد آینده من نمیخوره، حداقل پیش نیاز های پیشرفت من رو فراهم میکنه. اما چرا با سرمایه اصلی ما، یعنی عمرمون داره چنین میکنه؟
میشنوم از اطرافیانم و دوستانم که باباهامون این زمین هایی که خریدن یا این دارایی هارو برای آینده فرزندانشون ذخیره کردن، اما آینده من همین لحظه جاریِ! الان درست زمانیه که بهش احتیاج دارم تا از بار اهداف توخالی خودم رها بشم و به شکوفایی آینده و سخت کوشی بیشتر و مسئولیت های سنگین تر فکر کنم! بدهکار نیستم و مطمعن باش دست نیاز به سمت کسی دراز نکردم و طرف قدرت زندگی خودم، خودم هستم.
این طرز تفکر رو از کسبم یاد گرفتم. اینکه من جانب قدرتم، چون کنترل احساسات دارم و خلاء این موضوع سرتاسر جامعه موج میزنه و همین باعث کسب سود من از بازارها میشه و البته که در مورد خودم باعث تکبر شده! اگه معامله گر خوبی هستم پس میتونم هیجانم رو مدیریت کنم و فرماندهی زندگی خودم رو خودم به عهده بگیرم!
ولی در حضور شما من کوچکتر از اون القابم. دست نیازم به سمت پدر تا عمر دارم درازه. چون پدر الگوی منه، پدر خدای منه، پدر ارباب منه. اما اینا رو نمیگم که پول بگیرم! پول شما برای من ارزشی بیش از مادیات داره! دستم به سمت خدا هم هیچ وقت برای پول دراز نبوده! اما سرمایه شما برای من حکم زمان رو داره؛ و انقدر ارزشش زیاده که میشه باهاش اونو خرید. زمانی که امروز گذرش بدون سکه برای جامعه، مشکلات عمیق روانشناختی بوجود اورده!
اما من در لحظه حال زیستن رو میشناسم پدرجان. اهداف من تا ابد در مقابل اهداف و عملکرد های شما بیمعنا خواهد بود. و اگر احساس نیاز کنم این احساس ارزشمندِ! شاید بپرسی چرا، اما همین احساس نیاز و طلب کردن در درون من، منو مجبور به تفکر و تعقل میکنه! اینکه چطور مثل پیشینیان راهی برای رسیدن به پاداش پیدا کنم! و اگر بی نیاز باشم هرگز مسیرهای موفقیت و پیشرفت رو نخواهم شناخت.
حالا بابا جان بهم پول بدی یا ندی؛ کم بدی یا به حد نیازم بدی، فرقی نمیکنه. من نه تنها حضورم و وجودم رو مدیون شما هستم. بلکه تمام زیستم رو مدیون تمام دنیای اطرافم هستم! من در مقابل شما هیچ وقت به خودکفایی و استقلال نخواهم رسید.
پدر جان، سرمایه به هرشکلی ازش سخت کوشی و مسئولیت بهمراه داره. باور کنید این رو عمیقا احساس میکنم و بهش باور دارم. اما منه کوچک تو این دنیای آشفته، در مقابل تریلیاردها دلار سرمایه قرار دارم! و این رو وظیفه خودم میدونم دِینم رو به کمک استعدادم به تمام دنیای اطرافم از جمله شما و خانوادم ادا کنم. و اون دِین چیزی نیست جز خوشحالی و آسایش. و ایمان دارم تلاش من منجربه به شکوفایی دنیای اطرافم میشه، و دوس دارم حتی بدون اینکه خودتون متوجه بشید اثرات رشداندیشی من و سایر فرزندان این نسل تو ابعاد جهانی روی زندگی پر از درد شماهم اثر خوب بذاره. و مطمعنم که این اتفاق میوفته! مطمعنم چون خودم رو تا ابد درمقابل خوشحالی این جهان بدهکار میدونم!
بابا، ازت ممنونم که این زندگی رو بهم هدیه دادی! تو به من زیستن رو بخشیدی و قسم میخورم سربلندی پس خواهی گرفت..