عین_هبوط
عین_هبوط
خواندن ۲ دقیقه·۱۵ روز پیش

یک سوال...

خب یه چیزی ذهن منو به خودش مشغول کرده و اونم اینه که نه فانون کپی رایت داریم و نه هیچ چیز دیگه ایی که تا بتونه از از سرقت ادبی جلوگیری کنند، چون واقعا بنظرم پست ترین کار سرقت ادبیه... چون یه زمانی یه چنل زدم، اما خب متوجه شدم، یه نفر، که حتی کلاس های آموزی نوشتن میداد، یه داستانک منو تو چنل خودش گذاشته بود و به اسم خودش زده بود... و هر چقدرم تلاش کردم اما خب کاری از دستم بر نمیومد.. خلاصه بگم بعد از اون داستان ها، دیالوگ های عالی که می نویسم و همچنین داستان هایی که از نظر خودم واقعا عالین، گر چه دوست دارم نوشته هام خونده بشه و بازخورد بگیرم و انرژی بگیرم...اما به خاطر اون سرقت ادبی که از من شد،خیلی بی اعتماد شدم و دلم نمی خواد داستان های که بنظرم کمی ارزش مند هستن رو در فضای مجازی بذارم و از طرفی به این فکر می کنم اگر نوشته هامو به اشتراک نذارم و این کار منو نابود می کنه، چون نمی تونم نوشته هامو به اشتراک بذارم و این خودش باعث میشه نا امید و افسرده شم...

و واقعا راه حلی به ذهنم نمی رسه و ممنون میشم اگر تجربه ایی این گونه داشتید بگید چطور پشت سرش گذاشتین؟! و از همه ی دوستان میخوام راهنماییم کنید، چون واقعا از این نا امیدی رنج میبرم... باری ممنون میشم بهم کمک کنید، چون این کار باعث شده که ماه ها دست به نوشتن نزنم و این حال بد این روزهای بدم رو بدتر می کنه... پس منتظر کامنت هاتون هستم، و بی نهایت ازتون تشکر می کنم، که پیشاپیش ، قلبا برام کامنت میذارید و باید بگم واقعا نیاز دارم به راهنمایی تون... بازهم متشکرم و ممنون ازتون 🥃🚬🌱💔

این تصویر کاملا بی ربط به متن که نوشتم
این تصویر کاملا بی ربط به متن که نوشتم


نویسندگیداستانداستان کوتاهرمانویرگول
h_b_na@ 👉🏾آیدی تلگرامم اگر امری داشتید در خدمتم 🚬🥃🤍🌱
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید