سلام امیدوارم حال همگی خوب باشه
چند روز که حال خوبی ندارم تقریبا تمرکز انجام هیچ کاری رو ندارم .یه جورایی ترس تو وجودمه قبلاً اینجوری نبودم ولی از روزی که از شهرستان برگشتم ناخواسته هر روز به خانواده ام زنگ میزنم به تک تکشون باهاشون حرف میزنم حالشون رو میپرسم .
در طول روز خودم رو دلداری میدم میگم اتفاق ی که افتاده برای همه پیش میاد خد ا اینجوری خواسته شب که میشه
بغض راه گلومو میبنده نفس کشیدن برام سخت میشه اشکام سرازیر میشه یه دل سیر گریه میکنم وبعدش خوابم میبره .
دیروز خواهرم چند بار زنگ زد باهاش صحبت کردم میگفت دلم گرفته باهات حرف میزنم آروم میشم جلو اون خودمو نگه میداشتم ولی واقعا خودم از درون خیلی داغونم .
زندگی کوتاه است؛
فرصت ها رفتنی
و حسرت ها ماندنی
هرگز اجازه ندهید کسی
خوشبختی امروز را
به بهانه سعادت فردا
از شما بگیرد...
بودن ها لحظه ای ثانیه ای شده .
هوای امروز چقدر دلگیر بود بارون خوبی اومد پشت پنجره پا به پای برکت زیبای خدا من هم مثل ابر بهاری گریستم .
آسمون دلم ابریه پر از ابرهای تیره و تار که همیشه طوفانی هستن و در حال بارش آرامش همیشگی وجودم کم شده .
ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻨﺸﺎﻥ ﺭﺍ
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ
ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ
ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨﺪ ...!
☘دلم به اندازۀ همه دلتنگی های عاشقانۀدنیا تنگ شده ☘