ویرگول
ورودثبت نام
Cloudy mind
Cloudy mind
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

"زندگیِ زهوار در رفته"

به خوبی به این قضیه واقف بودیم که باز هم رنج خواهیم برد؛ اما باز پی اتفاقات و ارتباطات جدیدی بودیم. دوستی‌های تازه آغاز می‌کردیم، به دنبال ماجراهای نامعلوم می‌رفتیم، معاشقه‌هایی هیجانی رقم می‌زدیم، زاد و ولد می‌کردیم و زندگی را از برای بیهوده کش می‌آوردیم و همان را نیز به نسل‌های بعد انتقال می‌دادیم. در پی چه بودیم؟ خودمان هم نمی‌دانستیم. چیزی درون ما مدام به دنبال انجام کار و تقلیدی بود تا مبادا از دیگری عقب بماند. اینگونه به زندگی کش‌دار و آبکی‌مان ادامه می‌دادیم و باز هم دست برنمی‌داشتیم. چرا یک بار برای همیشه همه چیز را تمام نمی‌کردیم؟ نسل این آدمی‌زادِ سرگردان در هیچ و پوچ را.

زندگیسرگردانآدمهیچفلسفه
- سفری به دنیای درون..?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید