Tae:)·۳ سال پیشدرباره خودم۲....حس ترس میدونی چیه؟!ترس از درک نشدن...ترس از خوشحالی...ترس از تنهایی...و حتی ترس از شلوغی...رو دوشم همیشه یه باری هسسنگینی میکنهعذابم میده.…
Tae:)·۳ سال پیشدرباره خودم...چرا اینجوری شدم... چرا نمیتونم احساساتم رو بیان کنم؟ چرا خوشحال نیستم؟ تا کی قراره اینجوری بمونم؟... سردرد... سردرد شدید نمیزاره تمرکز کنم.…
Tae:)درعشق·۴ سال پیشکنار من باش ...:)اجازه دادم تمام افکارم به الیاف تبدیل بشع ....و تار و پود یک پارچه گل کاری شده رو از روی ما بسازن ...!!اگه آغوشمو خونه ای کنم که دنبالش هست…
Tae:)·۴ سال پیشنطرتون راجب نوشته هام چیع ؟! :)چـطور ممکنه تورو بشناسم ، وقتی که همه چیز تو مخفی کاری تنیده...چطور ممکنه فراموش کنم ، چشمایی که دنبال خوشبختی من بودن ...چطور ممکنه بیشتر…
Tae:)·۴ سال پیشچـطور ممکنه فراموش کنم چشمایی که دنبال خوشبختی من بودن ؟!تو به من شونه ات رو دادی زمانی که بهش نیاز داشتم :)تو عشق رو به من نشون دادی زمانی که احساسش نمیکردم :)تو کمکم کردی بجنگم وقتی من داشتم جون…
Tae:)·۴ سال پیشما تو یه رابطه ی کاملا نامتعارفیم ...!!در پس ستاره های شب ،تو نور کرم شبتابی بودی که راه زندگیم رو روشن کردی...قلبم به اون نور کم سو توی شب پر ستاره ای دل باخت !ولی ...قلب تو خیل…
Tae:)·۴ سال پیشچه میشود اگر رازهای قدیمی سر از خاک در بیاورند ؟!..همیشه رسیدن به هدف لذت بخش نیست...گاهی مسیر رسیدن به هدف لذت بخشه و در پایان ، چیزی جز تاریکی در انتظارت نیست...و وحشتناکتر از اون نقطه ی ت…