فیروزه ایمانی
فیروزه ایمانی
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

یک داستان کوتاه دیواری

تا چندسال که پیش خیلی از کارها به‌صورت سنتی انجام می‌شد نگاه مردم نسبت به یه‌سری کارها با امروز متفاوت بود. مثلا خیلی‌ها نگاه مثبتی به خرید و فروش وسایل دست‌دوم نداشتند، البته این که اکثر آدم‌ها انقدر از وسیله‌هاشون استفاده می‌کردند که زوارشون در می‌رفت هم بی‌تاثیر نبود.

حتی وقتی کسی به دلیل مهاجرت یا اتفاقاتی مثل این مجبور می‌شد وسیله‌هاش رو بفروشه یا از دوست و آشنا برای فروختن وسیله‌ها کمک می‌گرفت و یا از آقای سمساری می‌خواست بیاد و روی وسیله‌ها قیمت بذاره. البته در هیچ کدوم از موارد فروشنده راضی نبود و خیلی وقت‌ها ترجیح می دادن که به جای فروختن وسایل اونا رو به نیازمندان ببخشن که حداقل دعای خیر بدرقه راهشون بشه.

اما چند سالیه که همه چیز عوض شده، آدم‌ها می تونن لوازم نو یا کهنه‌شون رو خیلی راحت و با قیمت مناسب بفروشن یا چیزی که میخوان رو به راحتی خریداری کنند و همه اینا به‌خاطر وجود سرویس دیواره!

اون اول‌ها استفاده از دیوار برای همه راحت نبود ولی کم‌کم به یه کار روتین روزانه بدل شد و آدم‌ها قبل از خرید هرچیزی ترجیح می‌دادن یه نگاهی به دیوار بندازن تا شاید جنش مورد نظرشون رو با قیمت مناسب رو دیوار پیدا کنند. اینطوری نه‌تنها در زمانشون صرفه‌جویی می‌شد بلکه دیگه نیازی به انبار کردن لوازم اضافه و هدیه‌های دوست نداشتنی و غیرقابل استفاده نبود و می‌شد برای هرچیزی یه خریدار تو دیوار پیدا کرد. حتی خرید و فروش و اجاره خونه هم با دیوار راحت‌تر شد.

گفتم اجاره خونه! یکی از بامزه ترین خاطرات من با دیوار داستان اجاره داده خونه دوستم بود.
همه چیز از روزی شروع شد که یکی از دوستان نزدیکم تصمیم گرفت خونه پدر و مادرش رو اجاره بده.حوصله سر زدن به بنگاه و سروکله زدن با مشاورهای بنگاه رو نداشت. به همین خاطر تصمیم گرفت تا خونه رو روی دیوار آگهی کنه.

از زوایای مختلف خونه عکس گرفتیم و آگهی اجاره رو روی دیوار ثبت کردیم. از اونجایی که حس و حال تماس‌های بعد از اجاره دادن خونه رو نداشت شماره خط دومش رو داد که بعدش راحت گوشی رو خاموش کنه!

از همون روز اول تماس‌ها شروع شد و یکی دونفر برای بازدید اومدن. یکی از کسایی که برای بازدید اومد مشاور بنگاه بود و دو تا مشتری رو همراه خودش آورد، یه زن و شوهر جوون و یه آقای سن‌بالا که دوست آقای مشاور هم بود. با آقای دوست مشاور سر قیمت به نتیجه نرسیدیم ولی اون زن و شوهر جوون خونه رو دوست داشتن و حتی تماس گرفتن که خانواده هم برای دیدن خونه بیان.
موقع رفتن یهو حرف عکسای خونه مطرح شد و ما در کمال تعجب متوجه شدیم که اونا اصلا آگهی ما رو ندیدن و رو حساب آگهی بدون عکسی که آقای مشاور بنگاه به اسم خودش منتشر کرده تماس گرفتن.
خلاصه اون شب گذشت و قرار شد عصر روز بعد بریم و قرارداد خونه رو ببندیم.
چند ساعت مونده به قرارداد دوستم زنگ زد و گفت آقای مشاور تماس گرفته و گفته که اون زن و شوهر جوون قرار رو کنسل کردن. ما هم به حساب اینکه لابد خیری درش بوده بی‌خیال شدیم.

ولی این تازه شروع ماجرا بود!
گفته بودم که دوستم شماره خط دومش رو داده بود که هر موقع خونه اجاره رفت خاموشش کنه. برای همین چندان به گوشی توجهی نداشت، روز بعد از قرارداد دید یه شماره مدام به گوشی زنگ می‌زنه و پیام می‌فرسته بعد از جواب دادن به تماس متوجه شد که پشت خط خانم جوونیه که قرار بود با شوهرش خونه رو اجاره کنند.

داستان از این قرار بود که آقای مشاور بنگاه به اون زن و شوهر گفته بود که ما از اجاره خونه منصرف شدیم و به ما هم گفته بود اون زن و شوهر جوون دیگه قصد اجاره کردن خونه رو ندارن. تا سر فرصت ما رو راضی کنه خونه رو به دوست خودش اجاره بدیم!


خانم به حرف‌های مشاور شک می‌کنه و انقدر آگهی‌های دیوار رو بالا و پایین می‌‌کنه تا آگهی ما رو پیدا می‌کنه و تماس می‌گیره تا ببینه اوضاع از چه قراره، خلاصه با پیگیری‌های اون خانم هم دوستم یه مستاجر خوب برای خونه پیدا کنه و هم اونا خونه‌ای که دوست داشتن رو اجاره کنند.

ماجراهای از این دست و تجربه‌های مشابه آدم‌ها از سرویس دیوار کم نیست، خیلی‌ها ممکنه خاطرات بدی از دیوار داشته باشند. یا درگیر معاملات نادرستی شده باشند. حتی یه سری داستان‌های عجیب در مورد کدگذاری بعضی از وسیله‌ها برای خرید و فروش تو دیوار مطرح می‌کنند که نمیدونم چقدر درستن ولی نمیشه از کنارشون ساده گذشت. اما در کنار همه این‌ها به نظرم سرویس دیوار سرویس خوبیه و خب طبیعیه که مثل همه سرویس‌های پر مخاطب محبوبیت تنها وجه اون نباشه.

به نظرم کار بزرگی که دیوار انجام داد ورود یک فرهنگ تازه تو بحث خرید و فروش خانگی و ایجاد شرایط لازم برای رضایت فروشنده و خریدار بود. کاری که باعث شد نگاه آدم‌ها نسبت به جایگاه فروشنده و خریدار تغییر کنه. به این ترتیب با کمک دیوار کاربران تونستن تا با صرفه‌جویی در زمان ضمن خلاص شدن از شر انبار کردن وسیله‌هایی که لازم ندارن بتونن لوازم مورد نیازشون رو در سریع‌ترین زمان ممکن و با مناسب‌ترین شرایط ممکن پیدا کنند.

از دیوار بگوداستاندیوارازدیواربگو
Life is a journey...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید