نمیدانم آن روز چه حسی خواهم داشت
روزی که ترس در من بر منطق هایم غلبه کند
بعد از آن دیگر من، آن من اکنون نیست، آن موقع
از روی ترس شروع به انجام آنچه حتی در تصوراتم روزگاری به آنها میخندیدم، بکنم. ترس قوی تر از منطق است، از روی ترس به دنیا می آییم و با ترس رشد میکنیم، نامی خاص بر بعضی از ترس های ریشه ای میگذاریم و بر نسل بعد از خود به عنوان منطق بدون چرا آموزش میدهیم تا آن را با فلسفه ای پیچیده، جزوی از بخش لاینفک زندگی تلقی کنند. و چنین مذهب متولد می شود، جایی که ترس آموزش داده می شود، جایی که ترس نه به عنوان مجرد ترس بلکه مجموعه ای ریشه مند با علیت و معلولیت ها خاص که متاثیر از گذشته است و بر آینده سایه میافکند.