گاهی که ذهن انسان را آشفتگی فرا می گیرد ...
برای آرامش تشویش خیال ، آشفته نویسی به کار می آید
صفحه ی لپتاپم را باز می کنم و فریاد هایی که دوست ندارم بر سر دوست داشتنی هایم بزنم را ، بر سر صفحه بیچاره فرو می فرستم ...
گاهی نوشتن تنها راه بدون آسیب آرام شدن است
انگشتانم را بر روی کلید های کیبورد فرود می آورم و فریاد هایم را در سکوت محض در گوش ورد باز شده در لپتاپم فرو می کنم
و صفحه ی سفید و روشن مانیتور ...
مثل همیشه ...
با آرامش تمام به چشمانم نگاه می کند و با نگاهش سعی می کند نشان دهد سخنانم را فهمیده است ...
گاهی برای رهایی از پریشانی ها ، باید پریشان نویسی کرد
باید این ذهن پریشان و به هم ریخته را بر روی کاغذ فرو ریخت ...
و این ساختمان نیمه کاره به هم ریخته را از ابتدا آجر به آجر روی هم چید و ذهن درگیر مشوش را با نظم به آرامش رساند ...