ویرگول
ورودثبت نام
حسین شورگشتی
حسین شورگشتی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

گاهی پایان خوش می‌طلبد که مقصر باشیم.

زهرا خانم درحالی که لیوان چای مورد علاقه‌اش را در دست گرفته به شوهرش، حسین، می‌نگرد..

حسین آقا، غرق در فکر، طول خانه را رفته و برمی‌گردد...

زنگ تلفن است که سکوتِ خانه را می‌شکند.

زهرا خانم، لیوان چایش را لبه میز گذاشته و به دنبال تلفن می‌رود..

هنوز جوابش را نداده که صدایی دیگر بلند می‌شود..

-ترقــــــــــــق..

خانم، به دنبال صدا بر‌می‌گردد..

آقا است که به میز خورده و لیوان افتاده..

حال، هردو به لیوان شکسته نگاه می‌کنند در حالی که برای هر کدامشان سه جواب وجود دارد:

-سکوت...

-تقصیر من بود..

-تقصیر تو بود..

#گاهی_پایان‌خوش_می‌طلبد_که_مقصر_باشیم

داستانداستان کوتاهزن و شوهرعشقزندگی
طلبه و دانش‌پژوه رشته روانشناسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید