HouseCat
HouseCat
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

مای فرست لاو

سلام چطورید؟ این باید یک نوشته خیلی احساسی باشه و ادبی زیبا و باشکوه و پر از توصیفات دوست داشتنی ولی من اونقدر زیبا نمینویسم و دوست دارم این طوری بسه که خوشگل شروع کنم ولی زشت مینویسم به امید روزی که قلمم واقعا قشنگ بشه و وقت آدما با خوندنش کمتر تلف بشه.

حالا امروز من اینجا ساعت از نیمه شب گذشته و من پریود و غمگینم به ساعت دیواری نگاه میکنم و میگم که خب چرا چیشده من اینجا چیکار میکنم؟ امروز متوجه شدم خیلی حواسم جمع نیست یعنی کلا خیلی روزا موقع حرف زدن غذا خوردن نوشتن و همه این کارا اصلا اینجا نیستم رو زمین نیستم توی دنیای دیگم. الان تو فکر اون هستم و شاعرانه تر بخوام بگم اولین عشق زندگیم. عشق انگار سنگینه و اینا اولین خیلی خوشگل و دوست داشتن و نه اولین ادم نه اولین ادم درست اولین ادم که ادم توعه… که شاید الان تو بگی اگه هست پس کوش و باید بگم پیچیدگی زندگی زیاده و در ادامه هم باید بگم خب ادما عوض میشن در طی زمان ولی خب زمانی بود که روزها قشنگ و زیبا میگذشت و الان من انگار گاهی که نمیدونم طی روز کجام میدونم تو اون روزام

اما نکنه عجیب و ترسناکش برای خودم اینه که حتی روزایی که باهاش بودم بازم یادم میاد نبودم تو اون دنیا اونجا نبودم ی زمانایی انگار تو فکر بودم تو فکر مهاجرتم و تو فکر آینده یا ی حرفی که فلانی بم زده یا داشتم خودمو سرزنش میکردم چرا درسمو نخوندم یا حتی خیلی وقتا به اون فکر میکردم. که الان چه حسی داره کناره من و اینا و ولی میدونی؟ اونا روزای قشنگی بودن خیلی قشنگ. میدونم شاید بگی ی روزی میشه خیلی کمرنگ میشه دیگه حسم مثل الان نیست که با نوشتنش هم بغض کنم و خب چیز خوبیه که بعدها این اتفاق بیوفته چون حس میکنم الان زیباست شاعرانه است سخته ولی عیبی نداره اوکیه میگذره و ممنون بابا لحظات خوب و … ولی اگه زیادی بش وصل بمونم تو اون بعدا ها انکار بهم حس مریض گونه میده. نمیدونم البته کسی تعیین نکرده چقدر طول میکشه ولی من دردش داره اذیتم میکنه نمیخوام تا اید حملش کنم میدونی

اسمش خوشگل بود مثل روحش.

سلام چطوری خوبم مرسی ممنون به چی داری فکر میکنی الان که مینویسی؟ به خیلی چیزا درس نخونده فردا به گلودرد و مریضیم و به این اتاق کثیف و شلخته به زمانی که داره از نیمه شب خیلی میگذره و میترسم کم بخوابم بدتر شه حالم خواب کافی مهمه

خب پس من جمع بندی میکنم. دوسش داشتم هنوزم دارم مغزم سرجاش نیست هیچوقت نبوده دلم اونو میخواد کاش اینجا بود ولی نیست باید رها کنم رها گذر کنم گذر ولی کاش انجامش هم به سادگی نوشتن واژه ها بود. ادبیات فارسیم بده و این ناراحت کنندست. باید زود بخوابم چون مغز و بدنم نیازمنده خوابه و در اخر به نشانه اعتراض اینستامو میخوام از رو گوشی پاک کنم الان.انجام شد. نمیدونم چرا اپ کثافتیه هر وقت میخوام تغییر رو اغاز کنم پاکش میکنم.


توعشقدوست داشتنروزمرگیافسردگی
بعد چندسال دوباره تراوشات زیاد منو کشوند اینجا؟!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید