سلام.
دیشب این عکس رو توی یه کانال تلگرامی دیدم، با این عنوان که: با توجه به تعریف کلمه، اسم شخص یا مکانی که بهت حس خونه میدن رو بنویس. خواستم اینجا در موردش بنویسم..
خب از نظر شخص، باید بگم که هیچکس. هیچوقت کسی این احساس رو بهم نداده، خوشبختانه یا متاسفانه. ولی از نظر مکان، فکر می کنم، روستا:))
روستای ما یه جای خیلی کوچیکه. زیاد سرسبز و پر آب و علف و خوش آب و هوا نیست. اون وایبی که یه خونه ی چوبی تو جنگل های شمال میده رو، نمیده. ولی دوست داشتنیه (حداقل برای من.) من وقتی اونجام، احساس خوب و آرومی دارم. راحت و امنه برام. خاطرات خیلی قشنگی رو برام به وجود آورده. مثل روزای عید که همه ی فامیل اونجا جمع میشیم (می شیم؟! زشته!)، از باغچه ی کوچیکمون کلی توت می چینیم و با نمک می خوریم، یا شبا که بالای کوه آتیش می کنیم.. هرچند، یه سری خاطرات بد هم از اونجا دارم. دوست ندارم زیاد راجع بهش بنویسم ولی در این حد می گم که علاقه ی شدید بابام به اونجا و در عین حال علاقه کم مامانم :( این چیزا مهم نیست.. مهم علاقه ی منه. همین دیگه!
حال دلتون خوب.
ممنونم. خدانگهدار.