درخت گردو:انقدر بذل و بخشش نکن.ارزش خودت رو اینجوری پایین نیار!
درخت توت:تو انقدر خسیس نباش.نذار برای دو تا دونه گردو مردم خودشونو به آب و آتیش بزنن.چند بار دیدم که واسه کندن میوه های تو که به جونت بنده،جونشون رو از دست دادن!
درخت گردو:من خسیس نیستم.من میوه هامو همین جور به دست نیاوردم که همین جوری از دست بدم!
درخت توت:منم میوه هامو همین جوری از دست نیاوردم ولی دوست دارم همین جوری از دست بدم ولی تو رو انقدر باید با چوب بزنن توی سرت تا بتونی از دو تا دونه میوه ت دل بکنی!
درخت گردو:قیمت میوه های کدوممون بیشتره؟
درخت توت:قیمت میوه های تو!
درخت گردو:خوب همین جواب برای تو کافی نیست که خودتو دست کم نگیری و میوه هاتو راحت به پای مردم نریزی؟!
درخت توت:همه اینکارها رو می کنی واسه قیمت بیشتر؟
درخت گردو:قیمت بیشتر واسه من یعنی ابهت!،یعنی بزرگی!
درخت توت:ولی لذتی که من از ارزونیم می برم تو هیچ وقت نمی تونی از گرونیت ببری!
درخت گردو:تو چه لذتی می بری که من نمی برم؟
درخت توت:مردم کدومشون بیشتر میوه های تو رو می خورند؟
درخت گردو:خوب معلومه،پولدارا.اونایی که می تونن برای میوه های من پول بدن!
درخت توت:امّا میوه های منو همه می تونن بخورن.اونی که پولدار می ره منو می خره.اونی که پول نداره،می ره درخت منو توی یه کوی و برزنی پیدا می کنه و با یه تکون از میوه هام می خوره.پس طعم منو همه می تونن بچشن.من شادی مردم فقیر رو موقعی که چشمشون به میوه های رسیدم میفته با هیچی عوض نمی کنم.همین باعث می شه که من با کوچکترین باد میوه هامو بریزم روی زمین تا همه بخورند.همین باعث می شه که من با کوچکترین اشاره مردم میوه هامو بریزم به پاشون.آدم گردو نخورده زیاده ولی آدم توت نخورده کم پیدا می شه.این افتخار منه!
درخت گردو:با همه این حرفا چه دلیلی داره برای رسیدن میوه هات اینقدر عجله کنی؟
درخت توت:همین طعم خوش بخشش باعث می شه که من واسه رسیدن میوه هام اینقدر عجله کنم و مثل تو اینقدر رسیدن میوه هام رو به تاخیر نندازم.دوست دارم همین امروز میوه هام رو ببخشم.شاید فردا نباشم!
درخت گردو:امّا آخرش یکی از همین آدمایی که میوه هاتو مفت و مجانی می ریزی به پاش با ارّه میفته به جونت و ریشه کنت می کنه.
درخت توت:یکی از اون بداشون منو می بره.ولی خیلی از خوباشون برای بریده شدنم افسوس می خورن! خوباشون می دونن که من هر کاری که می تونستم واسه شادی شون بکنم کردم.برای اینکه دلشون رو به دست بیارم بارها و بارها حتی از شاخه هامم گذشتم.
درخت گردو:از این عاقبت بد ناراحت نیستی؟
درخت توت:کدوم عاقبت بد؟
درخت گردو:همین که آخرش بریده می شی؟
درخت توت:واسه تو یعنی بریده شدن.برای من یعنی از جون مایه گذاشتن واسه خوب کردن حال آدما!
درخت گردو:خوب کردن حال آدما؟به چه قیمت؟!
درخت توت:به هر قیمتی که بشه.آخه آدما هر کدومشون یه جوری حالشون خوب می شه.یکی شون با خوردن میوه هام.یکی شون با کندن برگام.یکی شون با شکوندن شاخه هام.یکی شون با بریدن تنم و یکی شون با زغال کردنم،یکی شونم با سوزوندن زغالم.ولی خوب خیلی فرقه بین اونی که با خوردن میوه هام حالش خوب می شه و اونی که با سوزوندن زغالم!
درخت گردو:چه فرقی؟
درخت توت:اونی که با خوردن میوه هام حالش خوب می شه،حال خوب بقیه مردم و حال خوب من براش مهمه ولی اونی که با از بین بردن من حالش خوب می شه،حال خوب بقیه مردم و حال خوب من اصلاً واسش مهم نیست!
نکته:از نقطه نظر معرفتی نمی توان و نباید به هیچ درخت و یا آفریده دیگری خرده گرفت و این داستان صرفاً فقط به عنوان تمثیل و برای بیان راحت تر و بی دردسرتر مطلب یا مطالبی خاص،نوشته شده است.
اگه خواستید حالتون خوب بشه،حیفه یه سر به اینجا نزنید.
راستی شما هم هر وقت حالتون خوب شد مهربونی کنید و اون رو با بقیه تقسیم کنید.
دو پست قبلیم از اول هفته تا پیش از این مطلب(به ترتیب):