سخن از انگلیسی است که ملکه 92 ساله اش مالک قانونی یک ششم از سطح زمین است.خیلی جالب است که هیچ کدام از مردم فرهیخته کشور ما هنوز ساختن حتی یک جوک به خاطر سن و سال زیاد و مخصوصاً ثروت انبوه ملکه انگلیس را به مخیّله شان راه نداده اند ولی...امّا...!
خیلی از مردم دنیا اسم انگلیس که به گوششان می خورد دلشان غنج می رود.در همین کشور ما هم خیلی ها قلبشان برای انگلیس می تپد و سودای مهاجرت به این کشور را در سر می پرورانند.نمی خواهم منکر پیشرفت های علمی و صنعتی انگلیس شوم.هر چند خیلی از این پیشرفت ها به قیمت استعمار و چپاول کشورهای دیگر دنیا به دست آمده و می آید.
امّا همین انگلیس پیشرفته ای که هنوز جمعیتش به شصت میلیون نفر نرسیده ،با آن همه ثروت باد آورده هنوز با مشکلاتی دست و پنج نرم می کند که یک کشور جهان سومی یا چهارمی.این مشکلات گاهی چون دم خروس از جایی بیرون می زند.و کجا بهتر از لنز دوربین یک کارگردان و یک عکاس متعهد انگلیسی.
خوشبختانه صداقت در ذات هنرمند متعهد است و هنرمند متعهد اهل هر سرزمینی که باشد صداقت هنری اش را فدای سر جایزه جشنواره ها نمی کند.در زیر به فیلمی از یک کارگردان و عکس هایی از یک عکاس انگلیسی اشاره می کنم که به ما ثابت می کنند:"گاهی آواز دهل شنیدن،از دور خوش است!"
کن لوچ این کارگردان انگلیسی در سن حدود هشتاد سالگی فیلمی در ژانر درام اجتماعی با نام" اینجانب، دانیل بلِیک (انگلیسی: I, Daniel Blake)"را ساخت.هر چند این فیلم نخل طلای جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ را از آن خود کرد.ولی کارگردانی مانند کن لوچ،آن هم در سن هشتاد سالگی دیگر برای گرفتن جایزه فیلم نمی سازد.فیلم روایت زندگی “دنیل بلیک” کارگر 59 ساله چوب بری در نیوکاسل انگلستان است که در پی یک سکته قلبی از کارکردن منع میشود و برای ادامه زندگیاش نیاز به مستمری تأمین اجتماعی دارد.دنیل هر کاری که از دستش بر می آید برای گرفتن حقوق مستمری اش انجام می دهد ولی زورش به نظام خشک اداری و بوروکراسی و دستاوردهای تکنولوژی نمی رسد و دست آخر کار این مرد مغرور و با عزّت به دیوار نویسی می کشد.پلیس او را دستگیر و به طور موقت در زندان میاندازد.
برای رهایی از زندان تعهد می دهد که دیگر به اصطلاح قانون شکنی نکند.او منتظر جلسه استیناف و تصمیم گیری در مورد حقوق مستمری اش میماند اما چند دقیقه قبل از آنکه در جلسه حاضر شود،بر اثر اضطراب زیاد،بار دیگر سکته میکند و زندگیاش خاتمه مییابد.امّا این تمام فیلم نیست در این فیلم داستان دنیل به داستان زنی به نام "کیتی"و دو فرزندش گره می خورد.
کیتی مادری است که تمام غذاهای خود را به فرزندانش میدهد و زمانی که به یک فروشگاه خیریه دولتی میرود تا غذای خود و فرزندانش را تامین کند، به اندازهای گرسنه است که یواشکی و با عجله قوطی کنسروی را باز می کند تا محتویات یخ زده آن را بخورد و وقتی بقیه متوجه می شوند از روی شرم و خجالت می زند زیر گریه(تصویر زیر مربوط به همین سکانس تلخ است).در ادامه می بینیم که کیتی مجبور می شود برای تامین مایحتاج ضروری فرزندانش،روسپیگری کند.
فیلم پر است از سکانس های تکان دهنده که شما باور نمی کنید دارد در انگلیس2016 اتفاق می افتد. از خوبی های دیگر این فیلم این است که شما می توانید آن را با کمترین استرس و اضطراب در کنار خانواده تان تماشا کنید.فیلم هر چند به مسائل ناجوری اشاره دارد ولی اصلاً دارای صحنه های ناجور نیست.
لی جفری نیز یک عکاس اجتماعی است که کارش به تصویر کشیدن بی خانمان های انگلیس است.هر چند همگان می دانیم که نان در خدمت به ثروتمندان و گرفتن پرتره های زیبا از آنها است.امّا مگر همه آدمها، همه چیز را در نان می بینند.هستند کسانی که به جای این که به دنبال نان بروند به دنبال عشق می روند. لی جفری یکی از همین آدمهاست.
او به جای عکاسی کردن از ثروتمندان و افراد مشهور،از بی خانمان ها و آوره ها عکاسی می کند.تا ثروتمندان و مرفهین بی درد که زندگی شان پر است از رنگ و یا نیرنگ،دردها و رنج های افراد فقیر را در قاب هایی سیاه و سفید ببینند و بدانند که در دنیای بی خانمان ها و آواره ها،تمام رنگ ها از سفیدی شروع و به سیاهی ختم می گردد.
لی جفری به مردم دنیا نشان می دهد که در انگلستان شیک و تر و تمیزی که ما در خبرها می بینیم و می شنویم،خبرهای دیگری هم است.لی جفری به خبرنگار تایمز در توجیه ایده های جالبش برای عکاسی می گوید:«سفارش عکسهای پرتره میتواند نشان دهنده خودشیفتگی باشد.اما مردم بیخانمان آنقدر از زندگی سیلی خوردهاند که در دنیایشان چیزی برای دوست داشتن نیابند.این جماعت از خود گذشته هستند و به هیچ عنوان به خودشان،شیفتگی بیمارگونه ندارند...»
آری سوژه های عکاسی لی جفری،افراد بیخانمانی هستند که حاضرند در قبال دریافت مبلغی ناچیز تظاهر به خودشیفتگی کنند!در زیر تعدادی از پرتره های او از بی خانمانهای انگلیس را به تماشا می نشینیم:
سه مطلبی که در هفته گذشته منتشر کردم(به ترتیب انتشار):
اگه خواستی حالت خوب بشه،هستند آدمای مهربونی که حال خوبشون رو تقسیم می کنند.یه سر به اینجا بزن.
راستی شما هم هر وقت حالتون خوب شد مهربونی کنید و اون رو با بقیه تقسیم کنید.