خانم فائیر در بخشی از یادداشت خرس غمگین دربارهی تیشرتی که سفارش داده بودند نوشتند و اینکه چرا همچون تیشرتی میپوشند. تصویری از این یادداشت:
این یادداشت مرا واداشت تا دربارهی تیشرت مورد علاقهی خودم که از آن دو عدد دارم و تقریباً دو سالی است که آنها را میپوشم، بنویسم. شکل تیشرتم را در زیر میبینید. البته تیشرت من آستین بلند است.
معمولاً غریب و آشنا وقتی بار اول مرا با این تیشرت میدیدند، میترسیدند. برای اینکه رد خون روی لباس، خیلی طبیعی است. کسانی که میدانستند تو کار زالو و حجامت هستم، گمان میکردند که خون از زیر پانسمان بیرون زده است.
بارها به خاطر پوشیدن این تیشرت از سوی اطرافیانم سرزنش شدهام که: "این دیگه چه لباسیه که پوشیدی؟!" ولی این سرزنشها باعث نشدهاند که از پوشیدن آن دست بردارم.
وقتی میگویند چرا این تیشرت را میپوشی؟ جواب میدهم برای اینکه قلبم شکسته است. برای اینکه این تیشرت میتواند کمی از واقعیت درونم را به نمایش بگذارد.
حوادث تلخ و خونباری که این روزها در زیر سایهی بیعرضگی و اختگی سازمانهای بینالمللی، در حال افتادن است را بنگرید. ببینید چگونه انسانیت به باد فراموشی سپرده شده است و معنویت بر روی طاقچهها در حال خاکگرفتگی است و یا در خوشبینانهترین حالت از محوطهی اماکن مذهبی فراتر نمیرود!
یادداشت پیشین:
ساموئل تا یک ساعت دیگر اینجاست!
حُسن ختام: